نامه سمانه نوری به پدرش حمید رضا نوری در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

پدر عزیزم سلام

امیدوارم حالت خوب باشد. این چندمین نامه ای است که برای شما ارسال می کنم ولی شما تا به حال جوابی به من ندادید. پدرجانم دلم برایت خیلی تنگ شده است. دلتنگ که می شوم دست به قلم می شوم و چند خطی برای شما می نویسم. متاسفانه من از کودکی محبت پدری را ندیدم . زمانی که کودک بودم و به مدرسه می رفتم می دیدم پدران هم کلاسی هایم آنها را به مدرسه می آوردند و من همیشه در حسرت بودم و با خودم می گفتم پدر من کجاست؟! با حسرت به مدرسه می رفتم و در نبود شما با حسرت بزرگ شدم.

قبلا هم در نامه هایم گفتم که تشکیل خانواده داده ام و الان صاحب دو فرزند هستم. پدر عزیزم عکست را که به فرزندانم نشان می دهم، آنها خوشحال می شوند و می گویند پدر بزرگ کی به خانه ما می آید؟! جواب درستی ندارم به آنها بدهم فقط به آنها می گویم صبر داشته باشید، می آید.

پدر جان از شما می خواهم از کمپ مجاهدین خودت را نجات بدهی و به نزد خانواده ات برگردی، همگی ما با آغوش باز منتظرت هستیم.

دخترت سمانه نوری

حمید رضا نوری و سمانه نوری
حمید رضا نوری و دخترش سمانه نوری
منبع

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا