مایکل روبین روزنامه نگار آمریکایی در مقاله تازهاش به مهره مجاهدین خلق در رسانههای غربی پاسخ درخوری میدهد. او که کارشناس موسسه امریکن اینترپرایز و از مقاله نویسان واشنگتن اگزمینر است، در 30 دسامبر گذشته مطلبی در نقد سیاستمداران سابق آمریکایی نوشت و آنها را برای حمایتشان از مجاهدین خلق، فاسد خواند.
روبین در آن مقاله درباره “پوشالی” بودن ادعاهای مجاهدین خلق هشدار داد و تاکید کرد که این گروه نه تنها دمکراتیک نیست بلکه “فرقه ای ست که رهبرش هنوز روسری میپوشد و سازمان را استبدادی اداره میکند.” نویسنده مقاله مذکور از دولت امریکا خواست که حسابهای سازمانهای مرتبط با مجاهدین خلق در آمریکا را بازرسی کنند تا منابع مالی و روابط مالی آنها با سیاستمداران شفاف شود.
در پاسخ به این مقاله عامل تبلیغاتی فرقه رجوی، علی صفوی، مقالهای در تاون هال منتشر کرد و برای اثبات ادعای خود مبنی بر اینکه مجاهدین خلق فرقه نیستند، روبین را “به لحاظ فکری ناراستگو، تنبل و به طور خطرناکی نادان” خواند. آنچه در زیر میخوانید پاسخی است که روبین روز گذشته به حملات صفوی، در اگزمینر منتشر کرد:
علی صفوی، سخنگوی امور خارجه مجاهدین خلق، ناراحت است که من سازمان مجاهدین خلق را “فرقه” نامیدهام. پاسخش فاجعه است، پر از تند مزاجی و حملات شخصی. اما او از نکات اصلی مقاله من پرهیز میکند. بنابراین، چرا یک آزمون فوری نگیریم؟ اگر مجاهدین خلق فرقه نیست، آیا صفوی میتواند با ارائه سند و عدم موافقت با مریم رجوی، رهبر سازمان، این را ثابت کند؟
بگذارید با چند موردی که سادهتر است شروع کنیم:
آیا صفوی برای نمونه، با اتحاد مجاهدین خلق با آیت الله خمینی در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی مخالف است؟
یا شاید صفوی بتواند نشان دهد که کجا او یا هر عضو دیگری از گروه، با فعالیتهای تروریستی مستند شده مجاهدین علیه آمریکاییها و شرکتهای آمریکایی که در آن زمان در ایران بودند، اعلام مخالفت کردهاند؟
پس از آنکه آیت الله خمینی کنترل را به دست گرفت و مجاهدین را از حلقه پیروانش بیرون گذاشت، اعضای مجاهدین خلق در عراق دوباره سازمان یافتند و تبدیل به نیروی نیابتی صدام حسین شدند. آیا صفوی از این تصمیم پشیمان نیست؟ شاید صفوی بتواند توضیح دهد که چرا بخش مربوط به اتحاد طولانی مدت مجاهدین خلق با صدام حسین، از تاریخچه مجاهدین در سایتش حذف شده است؟
آیا صفوی میتواند تنها به یک مورد مخالفت یا بحث تاکتیکی که او یا هر کدام از افراد رده بالای تشکیلات با مریم رجوی داشته اند، اشاره کند؟ او برای سی سال است که “رییس جمهور منتخب” است. آیا این عادی است که جنبشهای “دمکراتیک” بر سر تک تک مسائل در طول یک دوره یک هفته ای یا یک ماهه، چه برسد به سی ساله، توافق کامل و تمامیت طلبانه داشته باشند؟ آیا صفوی میتواند به جنبش دمکراتیک دیگری اشاره کند که هزاران پیرو آن هرگز با یکدیگر و با رهبر مخالفتی نداشتهاند؟
اگر شبکه سازمانهایی که رجوی مدیریت میکند مستقل هستند، آیا صفوی میتواند شرح بدهد که چرا آنقدر ناراحت میشود از اینکه کسی پیشنهاد بازرسی از این گروه سیاسی مذهبی را بدهد.
اگر مجاهدین خلق فرقه نیست، چرا اعضایش از بقیه دنیا منزوی نگه داشته میشوند؟ ایرانیها از انواع جنبشهای سیاسی حمایت میکنند. بسیاری در پی یک حکومت لیبرال دمکراتیک هستند حتی اگر بر سر اینکه دمکراسی پارلمانی باشد یا ریاست جمهوری توافق نداشته باشند. عده اندکی به دنبال بازگشت رضا پهلوی، پسر شاه سابق هستند، حتی اگر بر سر اینکه سلطنت باشد یا نباشد توافق نداشته باشند. حتی برخی گروههای افراطیتر نیز هستند. برای نمونه شورای ملی ایرانی آمریکایی هنوز به نظر میرسد که بر این باور است که جمهوری اسلامی مشروع است. همه اینها در خارج از گروههای کوچک سیاسی شان زندگی خود را دارند. آنها در خانههای گروهی زندگی نمیکنند، مثل هم لباس نمیپوشند، موهای صورتشان مثل هم نیست و از اینکه زندگی جمعی با بقیه داشته باشند، سر باز میزنند.
صفوی میتواند به در و دیوار بزند و ادعا کند که مجاهدین خلق فرقه نیست، اما گاهی اگر مثل مرغابی راه میرود و مثل مرغابی صدا میکند، چیزی بیش از دافی است (اشاره به شخصیت کارتونی دافی داک). با توجه به همه اینها، علی صفوی خلاف این ها را به من ثابت کن: تا کنون بیش از 35 هزار توییت منتشر کردهای. آیا میتوانی فقط یک عدد از توییتهایت را پیدا کنی که در یک موردی تو با مریم رجوی ناهماهنگ بودهای؟
همه ما بر سر یک چیز توافق داریم: ایرانیها دمکراسی میخواهند، نه یک فرقه.