با منتشر شدن خبر فوت رحیم کیوکان موجی از اندوه و غم در میان خانواده آن مرحوم و خویشان و دوستان و خانواده های همدل انجمن نجات ایجاد شد. خانواده کیوکان یکدم آرام نداشتند تا ایشان را به رهایی برسانند ولی متاسفانه این امکان هیچگاه برایشان فراهم نگردید و آرزوی دیدار با مرگ آقای رحیم کیوکان به زیر خاک سرد رفت.
شخصا از تلاش های خانواده به ویژه همسر و دختران آن مرحوم به وجد می آمدم. شاهد دردها و رنج های زیاد آنان بودم هر چند تمام رنج ها و دردهایشان را نمی توانستم ببینم و فقط به بخش خیلی کوچکی از آن اشراف داشتم ولی همان میزانی را که می دیدم و متوجه می شدم در دلم میگفتم خدا به این خانواده کمک کند. هر چند بودند دوستان دلسوزی که کمک هایشان شامل حال این خانواده می شد ولی باز تمام حرف نبود و دل پریشانی ها تمامی نداشت. حس و حال خانواده کیوکان در این مدت همچون حس و حال تمامی خانواده های دل نگران و چشم به راه اسیران مجاهدین خلق، تلاشی آمیخته با امید و حسرت و ترس و اضطراب گاه به گاه. با تمام این احوالات این خانواده دمی دست از تلاش و کوشش برنداشت و به مقاومت خود در مقابل ظلم و ستم رجوی ادامه داد.
شخصا رحیم را از نزدیک می شناختم و شاهد بیماریهایی که داشت بودم ولی هیچگاه برای درمان دردهای او کار جدی صورت نگرفت و با داروهای متداول مداوا می شد در حالی که وقتی مسئولین عالی رتبه سازمان مریض می شدند به مراکز درمانی در بهترین کشورهای اروپایی فرستاده می شدند تا مداوا گردند. همانند خودم که دچار سرطان شده بودم، آنموقع تمام تلاش مجاهدین برای مداوای من فقط معطوف به داروهای معمول بود، ولی همزمان با من یکی از مسئولین سازمان دچار سرطان بود که او را به فرانسه فرستادند تا مداوا گردد ولی خواست خدا بود که او با تمام امکانات پیشرفته درمان نشد ولی من با کمترین امکانات و به یاری خدا درمان شدم. هر چند هنوز آثار آن بیماری بر بدنم هست و اذیتم میکند ولی میخواهم اینرا بیان کنم که رحیم نیز در طی این سالیان به یاری خدا زنده مانده بود و اگر درمان مناسبی صورت می گرفت شاید طول عمر بیشتری داشت.
به هر حال این چنین است که افراد در درون اردوگاه های مرگ رجوی به معنای دقیق کلمه نفله می شوند و از بین میروند و کسی نیست که مسائل آنان را حل و فصل نماید . آنوقت رهبران آنان از جامعه بی طبقه توحیدی دم میزنند و شعار میدهند که افراد با هم در سازمان هیچ فرقی ندارند و همه یکسان هستند چه فرمانده چه رزمنده !در حالیکه تفاوت بسیار است و دوگانگی و دو رویی سر تا پای تشکیلات رجوی را فرا گرفته است .
به هر حال عمیق ترین تسلیت های خودم را خدمت خانواده و دوستان و آشنایان آقای رحیم کیوکان ابراز میدارم و امیدوارم که دوستانی که در تشکیلات فرقه رجوی دارم به خود آیند و تجربه بگیرند. هم خود را برهانند و هم خانواده های خود را نجات بدهند تا در این دنیا و آن دنیا عاقبت بخیر شوند.
بخشعلی علیزاده