دلنوشته ای برای برادر اسیرم علی قلیزاده

علی جانم بگذار پدر، دوباره به آغوش کشیدنت را تجربه کند

سلامی گرم به غریب ترین برادر دنیا، سلامی همراه با دلتنگیهای فراوان به علی جانم. امیدوارم حالت خوب و سلامت باشد. برادر مهربانم اعضای خانواده از جمله پدر خوب هستند و برایت از راه دور سلام گرم می رسانند.

داداشی من امروز سه شنبه ۹ اسفندماه ۱۴۰۱ است. یعنی ۲۱ روز مانده به تحویل سال نو. علی جانم یک سال با همه تلخی و شیرینی که داشت این روزها نفسهای آخرش را می کشد و همه خود را آماده می کنند برای سالی بهتر و با توکل به خدا به استقبال بهار پربار می روند.

داداش خوبم همه چیز سر جای خودش هست زمستان می رود و بهار زیبا فرا می رسد. پرندگان مهاجر دوباره به آشیانه خود برمی گردند. کودکان بالغ، نوجوانان جوان می شوند و جوانترها پیرتر می شوند و همه پر شورتر از قبل…

اما چیزی که در این سالها هیچ فرقی نکرده و همیشه جای خالی اش ما را اذیت می کند دوری و غربت تو است. علی جان فریاد و فغان از انتظار و چه درد بی درمانی شده این درد انتظار برای ما . برادر جان خیلی دلمان برایت تنگ شده و زبان و قلم قاصر شده از نوشتن و گفتن !

هر ساله پرستوها با وجود مشکلاتی که در مسیر راهشان هست هر طور شده خود را به آشیانه و خانه خود می رسانند . ما هم هر ساله منتظریم که همراه با نسیم بهاری برادر گمشده ما راه خانه خود را پیدا کند و دل اعضای خانواده را شاد کند.

عزیزم نازنین برادرم اینقدر چشم براهمان نگذار. این درد دوری دوایی دارد. دوا و درمانش تو هستی و برگشت تو به دامان خانواده ات. برگرد که بی صبرانه منتظر تو هستیم. علی جانم به پدر اجازه بده فرصت دوباره به آغوش کشیدنت را تجربه کند و لذت بودن در کنار تو را باز یابد.علی جان روز و شبی نیست که پدر مرگش را از خدا نخواهد و میگوید عمری که بی علی باشد را نمیخواهم ..

خوشگلم خودت را دریاب و عمرت و جوانی ات و آرزوهایت و از طرفی هم خانواده ات را دریاب. ما همه به هم نیاز داریم و من زهرا خواهرت به تو نیاز دارم تا به تو تکیه کنم. برادر جان همه و همه تو را میخواهند و آزادی تو را طلب می‌کنند. پس بیشتر از این منتظرمان نگذار برادر عزیزم.

میدانی که در ماه شعبان ماهی پر از خیر و برکت هستیم . امیدوارم که خدای مهربانم به حق مولود این ماه آمدنت را نزدیکتر کند. علی جانم دیدار دوباره دیدنت را از ما نگیر. بیا که عمر کوتاه است. بیم دارم عمر هر کداممان تمام شود و تو را ندیده از این دنیا برویم. پس عزیزم زودتر این داستان جدایی را تمام کن تا دوباره لذت شیرین کنار هم بودن را از دست ندهیم. دوستت دارم برادر خوشگلم.

علی جانم اگر فرصتی پیش آمد برایم نامه بنویس یا تماس بگیر که بی صبرانه منتظر تماست می مانم.

خواهرت زهرا قلیزاده

شماره تماس من  : ۰۹۱۱۲۸۴۲۲۸۲/۰۹۰۳۱۳۲۷۵۲۶

منبع

یک دیدگاه

  1. علی قلیزاده بریرانی ۵۷ ساله فرزند محمد ولی ؛ زاده روستای بریران تولم شهر از استان گیلان در کسوت یک رزمنده بسیجی در تاریخ 10/2/1365 درمنطقه فکه به اسارت دشمن متجاوزبعثی درآمد وبه اردوگاه 10 رمادی هدایت شد وشماره 12597 به نام اودرصلیب سرخ به ثبت رسید.
    علی قلیزاده متعاقبا توسط فرقه مجاهدین عضو گیری و به اسارت گرفته شد که هیچ سنخیتی با آنان ندارد و متعلق به وطن و خانواده مومن و متعهد است ولاغیر..
    با امید به رهایی تمام اسیران رجوی ازجمله علی قلیزاده بریرانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا