واکاوی تبهکاری‌های مالی مجاهدین خلق به روایت اسناد – قسمت سوم

گفتار متن مستند ایران اید IRAN AID

با افشای حدود 6 هزار برگ از اسناد رسمی دولتی و مؤسسات خیریه آزاد شده در آرشیو ملی بریتانیا، در ژوئن 2019، ابعاد جدید گسترده و عمیقی از تبهکاریهای پنهان و چند لایه مالی سازمان موسوم به مجاهدین خلق و مؤسسات اقماری و پوششی آن افشا شد.

تاکنون به ابعاد گوناگون مالی این موضوع زیاد پرداخته شده، ولی این نخستین بار است که در این مجموعه، به مدد انبوه اسناد تازه یاب، گفتگو با کارشناسان و شاهدان عینی و دیگر تحقیقات تکمیلی بین المللی، به جزییات و زوایای پنهان این روند بی وقفه تبهکاری مالی یک فرقه سیاسی-ایدئولوژیک پرداخته شده است.

مجید تفرشی (محقق و کارشناس امور تاریخی): صرف نظر از ملاحظات منطقه ای و بین المللی که بریتانیا داشت برای یک دوره طولانی مماشات و چشم پوشی از اتهامات خلافکاری موسسه خیریه ایران اید، ولی در داخل وقتی فشارها طولانی شد و مفصل شد و مکرر شد، در واقع این اجبار پیش آمد تا یک برخورد حقوقی با این مسئله صورت بگیرد. موسسه مردم نهاد نظارتی در بریتانیا هست که البته دولت بریتانیا هم در آن نفوذ دارد ولی دولتی نیست، تحت عنوان Charity Commission یعنی کمیسیون خیریه، که این موسسه Charity Commission کارش این است که بر فعالیت درست و قانونی خیریه ها نظارت کند، چه از نظر اینکه امکاناتی به آنها بدهد، چه از جهت اینکه مراقب باشد تا کار خلافی نکنند در جهت اهداف غیر خیریه مثلا فعالیت های سیاسی و ایدئولوژیک یا تروریستی یا اقتصادی نادرست و پولشویی و امثال این و فرار مالیاتی به نام مؤسسه خیریه و از این کارها. ولی در درجه اول چند تا گزارش از شهرستان ها مطرح شد که این افراد مربوط به سازمان ایران اید در واقع رفتند سراغ مردم از آنها اخاذی کرده اند، پول های کلان گرفته اند به اسم کمک به ایران و حتی با تهدید و فشار با صحنه آرایی پول از اینها گرفته اند. حساب هایشان را خالی کرده اند یا رفتند سراغ افراد سالمند در خانه های سالمندان و از آنها پول گرفته اند و مسایلی از این دست. اینها نیاز به تجسس زیادی نداشت چون گزارش های مردمی راجع به آنها زیاد بود و رسانه ها و روزنامه های محلی بریتانیا زیاد راجع به آن صحبت کردند، در اسناد اینجا هم مفصل راجع به آن هست که به آنها خواهیم پرداخت. وجه دوم قضیه هم ارتباطات این موسسه خیریه ایران اید بود با مجاهدین خلق ، که این کار توسط چند نفر از کسانی که قبلا خودشان از اعضای فعال این موسسه خیریه بودند و از اعضای مجاهدین خلق بودند به دست آمد که جزو کسانی بودند که به اصطلاح به آنها سوت زن یا Whistleblower می گویند. کسانی که افشاگری کردند درباره آن، و در آن موقع حرف هایشان جدی گرفته شد و پیگیری شد و ارتباطات جدی را درباره ایران اید و مجاهدین خلق در عراق و در بریتانیا به دست آمد.

آن سینگلتون(اولین افشا کننده تبهکاری های ایران اید و عضو سابق مجاهدین خلق مقیم بریتانیا): اکثر مردم مجاهدین خلق را به عنوان گروه مقاومتی ایران می شناختند و این شناخت از کمپ هایی که در عراق تشکیل شده بود نبود، بلکه از این درخواست های کمک های مردمی بود. بله، همین کارهای انسان دوستانه!

پرونده ایران اید در واقع یک نمونه روشنی بود از ناتوانی برای مقابله با تبهکاری های مالی

مجید تفرشی: شاید تا قبل از پرونده ایران اید، باور عمومی در بریتانیا این بود که موسسه نظارت بر امور خیریه ها در بریتانیا Charity Commission یک نهاد کاملا مستقل و بی طرف است. فارغ از جریان های سیاسی و لابی گری های سیاسی عمل می کند در برابر اقدامات و تصمیم گیری های این مؤسسه، ولی از پرونده ایران اید به طور آشکاری به نظر می آید که تاثیرگذاری سیاست ورزان حاکم و اپوزیسیون در پارلمان و دولت و دستگاه های امنیتی و در محافل دیگر تاثیرگذار در امور سیاسی بر این موسسه مردم نهاد بیشتر و بیشتر شده، پرونده ایران اید در واقع یک نمونه روشنی بود از ناتوانی یا عدم اراده لازم و کافی برای مقابله با تبهکاری های مالی به نام موسسات خیریه، بعد از آن هم تا همین امروز شاهد این هستیم که موسسه Charity Commission مدام در معرض این اتهام است که با پرونده های خیریه های مختلف له یا علیه آنها سیاسی کاری می کند و براساس مطامع سیاست ورزان حاکم یا تاثیرگذار در سپهر سیاسی بریتانیا عمل می کند. این اقدام در واقع از زمان پرونده ایران اید به طور جدی مطرح شد تا همین امروز هم سایه سنگین سیاسی کاری و اقدامات خلاف و غیرقانونی در مؤسسه نظارت بر امور خیریه ها ادامه دارد.

مجاهدین خلق در اروپا تحت عنوان خیریه و انجمن‌های حمایت از کودکان بی سرپرست فعالیت می‌کردند

رضا کرمی(عضو پیشین مجاهدین خلق ، مقیم فرانسه): مجاهدین خلق در واقع از سال 1360 در اروپا تحت عنوان خیریه و انجمن های حمایت از کودکان بی سرپرست و غیره که خیلی از این نام ها داشتند و از این کارها خیلی زیاد می کردند. الان هم کماکان ادامه دارد به نوعی دیگر.

اگر مجاهدین خلق به اعضایشان می گفتند بمیرید، می‌مردند

آن سینگلتون(اولین افشا کننده تبهکاری های ایران اید و عضو سابق مجاهدین خلق ، مقیم بریتانیا): به خاطر مدتی که از آنها دور بودم وقتی برگشتم همه آنها در چشمم جور دیگر می آمدند، برایم تصویر خیلی زشتی بود. اعضای اصلی شان همه شستشوی مغزی داده شده بودند و حاضر بودند برای مجاهدین خلق هرکاری بکنند. اگر به آنها می گفتند بمیرید می مردند. گروه دیگر هم حامیانشان بودند که در اصل داشتند از مجاهدین خلق درآمدزایی می کردند. این تغییر دیدگاه باعث شد نتوانم مثل قبل به آنها نگاه کنم و از خودم می پرسیدم این آدم ها مشکلشان چیست؟

داوود باقروند ارشد(عضو پیشین هیات مدیره ایران اید و عضو سابق مجاهدین خلق ،مقیم آلمان): در همین ایام بود که فروش نشریه در خیابان ها و درخواست کمک مالی همراه با کار توزیع سیاسی برای شهروندان آمریکا و اروپا به راه افتاد. اما از آنجایی که جمع آوری کمک مالی منوط به مجوز قانونی بود با شکایت شهرداری ها این کار متوقف شد، که همین کار نطفه تأسیس بنیادهای مالی کلاهبرداری به نام خیریه ایران اید بسته شد.

سازمان مجاهدین خلق چندین هتل بزرگ در لندن دارد و افراد بخش مالی سازمان بیشترین کارشان در اینجاست

مسعود خدابنده(عضو ارشد پیشین مجاهدین خلق و مسئول پایگاه اینترنتی ایران اینترلینک، مقیم بریتانیا): لندن منبع و مرکز فعالیت اقتصادی است. سازمان مجاهدین خلق هم چیز متفاوتی نیست، یعنی الان سازمان مجاهدین خلق چندین هتل بزرگ در اینجا دارد و افراد بخش مالی سازمان بیشترین کارشان در اینجاست و مستقر در سوئیس هستند. ولی مثلا فرض کنید در فرانسه فعالیت مالی نمی کنند که، حالا ممکنه پول نقدی رد و بدل شود، شرکت ها و اینجور چیزها در دبی، لندن و اردن است.

کلاهبرداری در پوشش جمع‌آوری پول برای آوارگان و خانواده های قربانیان سیاسی در داخل

مجید تفرشی(محقق و کارشناس امور تاریخی): برای اولین بار از ابتدای سال 1995 گزارش هایی منتشر شد که تشکیک ایجاد شد در مورد طبیعت فعالیت های ایران اید، خب ایران اید خلاصه کارش این بود که آنطور که اعلام کرده بودند از مردم و نهادهای مردم نهاد پول جمع می کردند در بریتانیا در اروپا و در کشورهای دیگر به انحای مختلف و به نام های مختلف که ما در واقع این پول ها را جمع می کنیم برای مستمندان و بی بضاعت ها و پناهندگان و خانواده های قربانیان سیاسی در داخل، در مناطق مرزی و در خارج از کشور کمک می کنیم برای بهبود وضعشان و زندگی شان را ارتقا می دهیم و تغییر می دهیم شرایط را علیه وضع موجود سیاسی در ایران.

تمامی عکس‌های به اصطلاح آوارگان از کتابی با نام”کودک، ایمان، رهایی” سرقت شده بود

علی اکبر راستگو(عضو سابق مجاهدین خلق نویسنده و پژوهشگر مقیم آلمان): افراد سازمان در برخورد با رهگذران با نشان دادن عکس هایی از کودکان و آوارگان مدعی می شدند که این کودکان و آوارگان به اتفاق خانواده هایشان از ایران فرار کرده و در بدترین شرایط در کمپ های پناهندگی واقع در مرزهای ایران و ترکیه و یا ایران و پاکستان هستند. ولی این اظهارات دروغ بزرگی بیش نبود زیرا اولا چنین کمپ هایی با چادر در بیابان به معنای واقعی کلمه برای پناهجویان ایرانی در ترکیه و پاکستان وجود نداشت. ثانیا تمامی عکس های به اصطلاح آوارگان از کتابی با نام “کودک، ایمان، رهایی” سرقت شده بود. این کتاب که در خرداد ماه 1360 به اهتمام هواپیمایی ملی ایران “هما” توسط شرکت افست در تهران چاپ شد، شامل عکس هایی از اولین نمایشگاه بین المللی عکس توسط هما در ایران بود. در مقدمه کتاب تاکید گردیده که تمامی عکس های مندرج در کتاب مزبور، از کودکان ایرانی ساکن در ایران و توسط دهها هنرمند عکاس ایرانی گرفته شده است. اسامی عکاسان نیز در زیر هر عکس ذکر شده است. به یکی از عکس هایی که از طرف سازمان سرقت شده و در آلبوم مالی-اجتماعی همیشه پای ثابت بوده و توسط عکاسی به نام غلامحسین ملک عراقی گرفته شده و تحت عنوان دو خواهر نهاوند در کتاب “کودک، ایمان، رهایی” درج شده توجه کنید. سازمان این عکس را به عنوان کودکان اعضای اعدام شده خود در آلبوم مالی-اجتماعی نصب کرده و با آن از مردم اخاذی می کرد.

داوود باقروند ارشد(عضو پیشین هیات مدیره ایران اید و عضو سابق مجاهدین خلق ، مقیم آلمان): مالکان باید بتوانند سؤالات کسی که اعانه را می دهد را جواب بدهد، مسئولان بنیاد ایران اید نیز طی کار و تجربه های قبلی جواب به همه سوالات را طی یک داستان صددرصد ساختگی تحت نام سناریو نوشته و مالکان را توجیه می کردند و این سناریو را می نوشتند و روی یک برگ از آلبومشان می گذاشتند. متناسب با سناریو عکس هایی هم از مجلات مختلف تهیه می کردند و به عنوان عکس کودکان و یا خانواده هایی که قرار است به آنها کمک کنند به خورد شهروندی که می خواستند از او اخاذی کنند یا گوشش را ببرند نشان می دادند.

سازمان کلاهبرداری‌های عظیمی از مسافرین ژاپنی و کره جنوبی در لس‌آنجلس می‌کرد

رضا صادقی جبلی(عضو اصلی مؤسسات خیریه پوششی مجاهدین خلق در آمریکا و اروپا، مقیم بلژیک): ما در لس آنجلس روی ژاپنی ها و هنگ کنکی ها و کره جنوبی بیشتر کار می کردیم. مسافرها بیشتر اینها بودند، یعنی سازمان کلاهبرداری های عظیمی از این ژاپنی ها و کره جنوبی ها در آنجا می کرد. چون ما ورق هایمان را به ما آموزش داده بودند، مثلا ژاپنی ها وقتی امضا می کنند، امضایشان برایشان خیلی مهم است. بعد ما قبل از اینکه به اینها چیزی بگوییم مثلا صدا می کردیم، ما کت و شلوار و بج هم داشتیم، اول فکر می کردند ما مامورین فرودگاه هستیم. اصلا متوجه نمی شدند، چون خیلی از آنها زبانشان خیلی خوب نبود. مثلا من خودم صدا می کردم و می ایستادم و ورق را نشان می دادم که خیلی از ژاپنی ها امضا کردند، بعد می گفتم این را امضا کنید برای یونیسف، چون ما می دانستیم که ژاپنی ها روی یونیسف خیلی حساس هستند، خیلی کمک می کنند و یک برگه از یونیسف داشتیم که به اینها نشان می دادیم و می گفتیم ما برای یونیسف کار می کنیم و اینجا را امضا کنید برای بچه ها. اینها امضا می کردند بعد پول را نشانشان می دادیم، یعنی امضا کرده بود و مجبور بود پولی بدهد.

داوود باقروند ارشد(عضو پیشین هیات مدیره ایران اید و عضو سابق مجاهدین خلق ، مقیم آلمان): توضیحاتی بدهم درباره جمع آوری پول در ایران اید، یک شیوه اش به آن می گفتند مالی-اجتماعی، یک شیوه دیگر مالی-ویژه نام داشت، که مراجعه به افراد خاص از میان کسانی بود که در خیابان کمک کرده بودند، یعنی از همین هایی که نگه می داشتند و از آنها پول می گرفتند. بعضی ها ممکن بود کمک های بالای 40 پوند یا 40 یورو یا 40 دلار یا 100 دلار کرده بودند، به آنها مراجعه می شد و به آنها می گفتند مالی-ویژه، یک شیوه بود که از همین افرادی که چه آنهایی که در خیابان نگه داشه می شدند و چه آنهایی که مالی-ویژه بودند، آنها را آبونه می کردند به پرداخت یک مستمری!

ایران اید برای کلاهبرداری به سراغ افراد آسیب‌پذیر می‌رفت

آن سینگلتون(اولین افشا کننده تبهکاری های ایران اید و عضو سابق مجاهدین خلق ، مقیم بریتانیا): معمولا روششان برای جمع آوری اطلاعات این بود که در خیابان با کسی صحبت می کردند و از اوکمک مالی می گرفتند و بعد می گفتند می توانم اطلاعات تماس شما را داشته باشم؟ یک نفر با شما تماس می گیرد تا به شما اطلاعات بیشتری بدهد و اگر دوست داشته باشید می توانید یک کودک را تحت سرپرستی بگیرید. اگر کسی این اشتباه را می کرد و اطلاعاتش را به آنها می داد، این اطلاعات در بخش جداگانه ای بایگانی می شد، بعدها افراد ایران اید به خانه های این اشخاص می رفتند و سعی می کردند اطلاعات بیشتری درباره هویت و شغل آنها در بیاورند، به همین دلیل دو نوع جمع آوری کمک داشتند، یک نوع که عمومی بود و در خیابان ها انجام می شد و یک نوع دیگر هم بود که به خانه افرادی که مایل به کمک رسانی بودند می رفتند. با این کار سعی می کردند افرادی را پیدا کنند که به صورت ماهانه به آنها کمک مالی می کنند. فراموش نکنید که سال های سال و هر روزه و در همه جای کشور این کار را انجام می دادند. در بین این افراد کسانی هم بودند که بیوه بودند یا خانواده ای نداشتند و برای ایران اید هرچقدر فرد آسیب پذیرتر بود بهتر بود. به این افراد آسیب پذیر می گفتند شما که خانواده ای ندارید چرا نمی آیید این کودک را تحت سرپرستی بگیرید؟ همانطور که گفتم خیلی جسورانه این کار را می کردند. نه را قبول نمی کردند و از هر کسی که می توانستند کمک مالی می گرفتند.

رضا صادقی جبلی(عضو اصلی مؤسسات خیریه پوششی مجاهدین خلق در آمریکا و اروپا، مقیم بلژیک): صفحاتی درست کرده بودیم که به آن می گفتند صفحات اشل، که دو نوع داشتیم مثلا از 50 یورو یا 50 دلار شروع می شد تا 200 دلار،  یکی داشتیم از 3 هزار دلار شروع می شد تا 5 هزار دلار، این بستگی به آن فردی که می گرفتیم این صفحه را نشان می دادیم. مثلا اگر می دیدیم طرف ندارد، آن صفحه 50 تا 200 را نشان می دادیم، او هم می گفت باشد 50، کمترین را می گفت، اگر طرف خیلی بیزینس من و اشل دار بود صفحه 3 هزار تا 5 هزار را نشان می دادیم که خب می گفت 3 هزار! و چون امضا کرده بودند می دادند. من یادم است خودم یک آقای سنگاپوری را گرفتم که در فرودگاه 20 هزار دلار کمکم کرد و خیلی زیاد بود. 20 هزار دلار با کردیت کارت کمک کرد و بعدش هم آدرس داد و قرار بود که برویم برای مالی-ویژه که دیگر اطلاع ندارم رفتند یا نه.

مجید تفرشی(محقق و کارشناس امور تاریخی): کسانی که کوچکترین آگاهی از سازوکار مؤسسه ناظر بر امور خیریه ها در بریتانیا دارند به خوبی می دانند که کلیه امور مالی و اداری این موسسات خیریه به طور منظم ماهانه و سالانه زیر نظر موسسه نظارت بر امور خیریه ها قرار دارد. در مورد ایران اید این مسئله کاملا بدیهی و بنیادین رعایت نشد. در شرایطی که ایران اید در 1983 تاسیس شد، تا سال 1997 که کار ایران اید به امور قضایی و پیگیری حقوقی کشیده شد، عملا هیچ اثری از فعالیت های مالی این سازمان در پرونده موسسه ناظر بر امور خیریه ها وجود نداشت و تنها در این سال بود که در دادگاه برخی اسناد ایران اید ارائه شد و عملا وقتی پرونده ها مرور می شود می بینیم که این سندها کاملاً بعداً درست شده، برای اینکه بتوانند نشان دهند فعالیت ها قانونی بوده و بیش از یک دهه نادیده گرفتن و غفلت از نظارت بر امور مالی ایران اید نشان دهنده این است که چطور دولت بریتانیا و موسسات ناظر بر امور خیریه ها عملا چشم پوشی کردند بر همه تبهکاری ها و فساد مالی و نقل و انتقالات پولی غیرقانونی ایران اید و مجاهدین خلق.

سناریو بر اساس دروغ مطلق با تحت تأثیر قرار‌دادن احساسات تنظم می‌شد

داوود باقروند ارشد(عضو پیشین هیات مدیره ایران اید و عضو سابق مجاهدین خلق ، مقیم آلمان): سناریو بر اساس دروغ مطلق با وسیله قراردادن عمیق ترین احساسات و باورهای انسانی با جریحه دار کردن شهروندان جهت سرکیسه کردن آنها تنظیم می شد. مواردی همچون اینکه عکس کودکی که میبینی، پدرومادرش را دستگیر کرده اند و الان دنبالش هستند تا این کودک را ببرند جلوی پدرومادرش شکنجه کنند تا از آنها اعتراف بگیرند و می خواهیم او را خارج کنیم یا می خواهیم به دادش برسیم. کودک قبلی را هم که نتوانستیم خارج کنیم زیر شکنجه مرد، بنابر این کمک بسیار فوری نیاز است تا او را از کشور خارج کنیم یا به خانواده ای بسپاریم که بتوانند هزینه های او را تقبل کند و یا این کودک که پدر و مادرش را جلوی او شکنجه کردند از ترس دچار تروماتیزه شده و به خاطر شوک تکلمش را از دست داده و باید او را مورد حمایت قرار بدهیم یا از شهرها خارج کنیم و به مناطق مرزی بیاوریم و آنجا اسکان بدهیم و دروغ هایی از این نوع!

قربانعلی حسین نژاد، عضو سابق مجاهدین خلق و مترجم مخصوص رهبری سازمان، مقیم سازمان: چنین چیزی اصلا موهوم بود و وجود نداشت، بچه هایی که مشکلاتی برایشان بوجود می آمد را فامیل ها نگهداری می کردند و اصلا کسی اطلاع نداشت چی شدند و اگر چنین چیزی هم وجود داشت چیزی به ایران نمی فرستادند.

برای جمع‌آوری پول از هیچ کاری خجالت نمی‌کشیدند و هیچ شرمی نداشتند

آن سینگلتون(اولین افشا کننده تبهکاری های ایران اید و عضو سابق مجاهدین خلق ، مقیم بریتانیا): بعضی وقت ها پس از اینکه از صبح تا شب در خیابان کمک مالی جمع می کردند، اگر در محله های ثروتمند یا باکلاسی مثل آکسفورد یا کمبریج بودند، قبل از اینکه شب به لندن برگردند، می رفتند دم درب خانه های مردم، مثلا برنامه ریزی می کردند و می گفتند این محله ثروتمند را هفته پیش رفتیم، حالا امشب بیایید برویم سراغ خانه های این خیابان. همانطور که گفتم من خودم خیلی در این زمینه استعداد و یا اعتماد به نفس نداشتم  برای همین همراه یک نفر دیگر به درب منازل می رفتم. یادم هست یک بار درب یک خانه ای را زدیم، صاحبخانه از ما عذرخواهی کرد و گفت ببخشید ما الان وسط یک مراسم ختم هستیم! من در درونم برایشان ناراحت شدم و فکر کردم دیگر بهتر است برویم، اما شخصی که همراهم بود گفت عه مراسم ختم دارید؟ می توانیم ما هم بیاییم داخل؟ خیلی جا خوردم! گفتم اینها دارند برای کسی عزاداری می کنند و تو می خواهی بروی و از آنها پول بگیری؟ اصلا از هیچ کاری خجالت نمی کشیدند و هیچ شرمی نداشتند.

داوود باقروند ارشد(عضو پیشین هیات مدیره ایران اید و عضو سابق مجاهدین خلق ، مقیم آلمان): در فرایند کار بنیاد ایران اید، به دلیل محتوای صددرصد فریبکارانه اش واژه مالی اجتماعی در میان خود اعضای سازمان برای فریب استفاده می شد. دیگر تکیه کلام همه شده بود که به یکدیگر می گفتند بابا! تو دیگه من را مالی اجتماعی نکن! یعنی فریبم نده و سرم کلاه نگذار و دروغ نگو!

مجید تفرشی(محقق و کارشناس امور تاریخی): بعد از تحولاتی که از آغاز سال 1995 صورت می گیرد، تقریبا از یک ماه بعدش یعنی از فوریه 1995 یک سری گزارش هایی در رسانه های مختلف بریتانیا و روزنامه های محلی بریتانیا منتشر می شود در مورد فعالیت های غیر متعارف و راه های غیراخلاقی و بعضا غیرقانونی که برای پول جمع کردن و کسب کمک های خیریه مردم در شهرهای مختلف ایران اید دارد. در دوران تحریم نفتی صدام هست بعد از ماجرای جنگ دوم خلیج فارس و جنگ کویت که نیاز به انتقال پول از اروپا به عراق وجود دارد بخاطر مسئله نفت، سهم نفت مجاهدین خلق مطرح می شود و ضمنا ارتباطات مالی عراق مثل زمان جنگ دیگر کاملا عادی نیست و تحت محدودیت است و چه بهتر که یک سازمانی که تحت پوشش خیریه کار می کند در اروپا بتواند گشایشی در این زمینه فعالیت کند. برای نمونه در روز دوم فوریه 1995 یک گزارشی در روزنامه محلی تحت عنوان

Excuse me, could I have  7500 please

ببخشید من میتونم 7500 پوند از شما بگیرم؟ که در واقع یک گزارش تجسسی و تحقیقی است درباره نوع فعالیت اینها و نوع پول هایی که از مردم برخلاف میلشان با جعل سند یا با ارعاب یا تطمیع یا فریب دادن مردم جمع می کردند.

داوود باقروند ارشد(عضو پیشین هیات مدیره ایران اید و عضو سابق مجاهدین خلق ، مقیم آلمان):  وقتی که دیگر نهادهای خیریه فعال در انگلیس که معترض و شاکی ایران اید بودند، وقتی دیدند اعتراضاتشان به جایی نرسید، فهمیدند دولت رسماً از ایران اید حمایت می کند تحقیقات را رسما خودشان به دست گرفتند. خودشان شروع کردند به تحقیقات روی ایران اید. رابطه ایران اید و مجاهدین خلق ،فرقه رجوی را درآوردند. فهمیدند که همه پولها نه برای کار خیریه بلکه برای کارهای تروریستی به کار می رود.

آن‌ها چک‌های دریافتی از مردم را دست‌کاری می کردند

مجید تفرشی: در ماه های پایانی سال 1995 کم کم ابعاد بیشتر و گسترده تری از فعالیت های غیرقانونی ایران اید مورد توجه نهادهای ناظر و پلیس قرار گرفت. چک هایی که مردم به این موسسه داده بودند یا از آنها گرفته شده بود را در آنها دست می بردند و ارقام را تغییر می دادند، مثلا اگر امکان داشت به آن صفر اضافه می کردند و رقم را یکجوری دستکاری می کردند، در گزارش Charity Commission فردی به نام چاهان که از Charity Commission است در یک نامه ای که در 16 نوامبر 1995 فرستاده است اشاره می کند که نامه ای را به وکیل ایران اید می نویسد آقای جان پل کاستا و می گوید که یک چکی توسط فردی فرستاده شده برای Charity Commission و این چک جعل شده و بصورت جعلی رقم بالا رفته، پاسخ وکیل خیلی جالب و بامزه است که ما تقریبا 8 روز بعد در 24 نوامبر پاسخ می دهد که این چک در واقع یکی از مواردی بوده که پست برای کمک به ایران اید می فرستند و حتما قبل از اینکه برای ایران اید برسد، جعل شده و این خیلی عجیب است که ادعا که آنها چک را جعل نکردند و آن کسی که فرستاده خودش خط زده و رقم را بیشتر کرده!

این جزو برنامه های روتین و مرسوم بوده که در واقع دست بردن در چک ها تا جایی که ممکن بوده است.

مجید تفرشی: پلیس کاردیف پلیس ولز در گزارش 24 نوامبر 1995 اشاره می کند که مردم را ارعاب می کنند برای اینکه پول بدهند و به جای اینکه اجازه بدهند مردم انتخاب کنند پول به آنها بدهند، به مردم می گویند چقدر می توانی بدهی؟ وقتی مثلا یک نفر می گویند 10 پوند می توانم بدهم می گویند نمی توانی 100 پوند بدهی؟ باید 100 پوند بدهی! ما بیشتر احتیاج داریم و حتی اگر پول همراهشان نبوده گزارش هایی هست که اینها را بردند کنار صندوق های دریافت پول ATM و آنجا به زور با کارت پول گرفتند از آنها، از کارت اعتباری شان یا کارت بانکی شان و در واقع به نوعی تحت ارعاب و حالت ماخوذ به حیا آنها را قرار دادند که در شرایط خاصی پول بیشتری بدهند و یک حالت تهدید ضمنی و یک معذوریت اخلاقی آنها را قرار بدهند که در گزارش پلیس کاردیف به آین موضوع اشاره مفصل شده است. موارد مختلفی ما شاهد این هستیم که افراد شاخصی که مورد علاقه مردم هستند یا سلبریتی ها از اسمشان و نامشان و یا عکسشان استفاده شده برای اینکه نشان بدهند اینها حامی مؤسسه هستند از جمله مثلا یک سری عکس هایی که انداختند از Brian Clough مربی نامدار فوتبال که در حال کمک  به این موسسه است و جزو افرادی است که از حامیان ایران اید است و افراد دیگری که از دانشمندان و حقوق دانان و نویسندگان که ادعا بشود این مؤسسه کارش جدی و گسترده است و در واقع هیچگونه شائبه ای وجود ندارد.

افراد ایران اید برای گرفتن پول از شهروندان انگلیسی تمام تلاش خود را می‌کردند

داوود باقروند ارشد(عضو پیشین هیات مدیره ایران اید و عضو سابق مجاهدین خلق مقیم آلمان): مسئولان ایران اید را در سال 1996 برای بازخواست طی نامه کتبی احضار کردند، در این جلسه که مریم حسن زاده همان مسئول مالی-ویژه از دانشجویان سابق انگلیس و عضو شورای رهبری و حمیدرضا عسکری بیاضی و من شرکت داشتیم. یعنی از مسئولین و دارندگان حق امضا که مسئول مالی-ویژه بودند. برای این بازخواست که از قبل آماده شده بود، داستان و سناریو دروغ ما این بود، یعنی مجبور بودیم این را ببافیم و بگوییم کسانی که در خیابان ها برای جمع آوری کمک مالی مشغولند یک داوطلبند که فقط به خاطر اهداف انسانی به بنیاد ایران اید کمک می کنند و بسیاری از همین ها خودشان از قربانیان رژیم هستند یا بسیاری از آنها کودکانشان از قربانیان هستند. پولی در کار نیست و اینها داوطلبانه و مجانی می آیند کار می کنند، البته این قسمت که برده وار کار می کردند تنها قسمت حقیقت سناریو بود. بنابراین بسیار نگران هستند این آدمها که نکند به این بچه ها کمک نشود و نکند که آنها در آنجا از بین بروند. برای همین اینقدر اصرار و التماس می کنند که حتما به این کودکان کمک بشود و یقه شهروندان انگلیسی را ول نمی کنند.

مجید تفرشی:  پلیس منطقه Lothian که در مناطق مرزی اسکاتلند است، یک گزارش ویژه ای را می فرستد برایCharity Commission که شامل چندین شکایت است علیه ایران اید و کسانی که پول جمع می کنند از طرف او که در واقع از مردم اخاذی کردند و مردم را ارعاب کردند و تحت فشار قرار دادند برای جمع آوری پول!

مسعود خدابنده(عضو ارشد پیشین مجاهدین خلق و مسئول پایگاه اینترنتی ایران اینترلینک، مقیم بریتانیا): ایران اید خیلی کار کرده بود، بیشتر از زمانی که باید کار می کرد، یعنی نخ نما شده بود، اینقدر گزارش آمده بود از آدم های مختلف که آقا پول من را بردند، می آمدند در می زدند و پایشان را لای درب می گذاشتند و نمی گذاشتند درب را ببندیم. گزارش زیاد می رفت. منتها می شد لاپوشانی کرد، جایی که کمرش را شکست و بخاطر همین مجاهدین خلق با من و آن سینگلتون خیلی بد هستند به خاطر این موضوع، این بود که یک نفر آمد و اینها را گذاشت روی میز و از کانال درستش هم آن را آورد و گذاشت روی میز! یعنی نمی شد گزارش ما را نادیده بگیرید.

آن سینگلتون(اولین افشا کننده تبهکاری های ایران اید و عضو سابق مجاهدین خلق ، مقیم بریتانیا): در اوایل و اواسط دهه 80 بخاطر شیوه های خشونت بار درخواست کمک های مردمی، آمار شکایت ها از ایران اید به شدت بالا رفت. به همین دلیل کمیسیون خیریه ها شروع به بازرسی موضوع کرد، اما کارشان به جایی نمی رسید، چرا که مجاهدین خلق بهانه و دلایل بسیاری می آورد و قول می داد که دیگر کارهایی که بخاطرش از آنها شکایت شده را تکرار نکنند و افراد متولی شان را عوض خواهند کرد. در آن زمان من از مجاهدین خلق جدا شده بودم و با همسرم مسعود ازدواج کرده بودم، هر دو با هم تصمیم به افشاگری درباره ایران اید گرفتیم، چون به نظرمان خیلی غیر منصفانه بود که مردم عادی داشتند فریب می خوردند و برخی از آنها هزینه های هنگفتی را به این خیریه اهدا می کردند و نمی دانستند در حال کمک به یک سازمان نظامی کمک می کنند. ما با پلیس تماس گرفتیم و به آنها گفتیم که کی هستیم. برای سازمان خیریه ها نامه نوشتیم و گفتیم ما درباره ایران اید اطلاعاتی داریم و آنها بخشی از مجاهدین خلق هستند. فکر کنم پس از آن بود که همه چیز خیلی عوض شد. چون قبلا هیچ کسی آن قدر مستقیم با آنها تماس نگرفته بود تا ماهیت ایران اید را افشا کند. این کار باعث شد که کمیسیون خیریه ها ملزم بشود موضوع را جدی تر بگیرد و بازرسی هایش را افزایش بدهد.

مجید تفرشی: تا زمان مطرح شدن پرونده ایران اید در سال های 1997 به بعد، معمولا به نظر می رسید که موسسه ناظر بر امور خیریه ها در بریتانیا یعنی Charity Commission یک نهاد کاملا مستقل و عاری از شائبه های دخالت سیاست ورزان و تاثیرگذاران سیاسی در آن است. در پرونده ایران اید در مجموع کارنامه خوبی از Charity Commission به جای نماند. بعد از آن هم و تا همین امروز هم سایه سنگین دخالت های سیاسی و نفوذ اقتدارگرایان بر امور مختلف این موسسه و تاثیرگذاری آن بر فعالیت های قانونی و غیرقانونی نهادهای خیریه وجود دارد و در مراحل مختلف و نمونه های مختلف شاهد بودیم که موسسه ناظر بر امور فعالیت های خیریه ها از یک طرف علیه موسسات خیریه ای که کار درست انجام می دادند و برایشان پاپوش درست شده بود و برعکس به سود موسساتی که کارهای نادرست انجام داده بودند و خلافکاری داشتند ولی با پنهان کاری و به اصطلاح لاپوشانی مواجه شدند و هیچگونه رسیدگی به اعمال خلاف و تبهکاری های آنها نشد مواجه شد.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا