در حالی که به مناسبت سال نو مسعود رجوی از پرده غیبت پیام فرستاده و از خدای خود ساختهاش خواسته که وضع و حال “خلق اسیر” را به نیکوترین احوال بگرداند، مروری بر شهادتهای اعضای سابق فرقهاش روشن میکند که کدام خلق اسیر است. اعضای مجاهدین خلق چند هزار انسان از خلق ایران هستند که بیش از سه دهه در پایگاههای این تشکیلات تحت شکنجه و سرکوب هستند، بدون آنکه برای ترک فرقه مسیر سادهای داشته باشند.
خلق اسیر دست مسعود و مریم رجوی از زندگی و همه مواهبش محروم هستند. محسن عباسلو عضو سابق مجاهدین خلق بیش از یک دهه پیش وقتی با نویسنده کتاب “اسیر در زنجیر دروغ” مصاحبه کرد، در این باره گفت: “ما باید تمام زندگی خود، تمام آن چیزی که به یک زندگی معنا میدهد، دو دستی تقدیم رجوی میکردیم”.
این دقیقا همان پدیدهای است که در همه فرقههای مخرب رخ میدهد. اعضای فرقه باید همه ابعاد زندگی خود را معطوف به پرستش رهبری کنند و چیزی به نام زندگی برای آنها باقی نمیماند. محسن عباسلو در این باره میگوید: “سازمان بود که تصمیم میگرفت ما چه زمانی فکر کنیم و راجع به چه چیزی فکر کنیم و چه زمانی باید غذا بخوریم، چه زمانی باید بخوابیم و با چه کسی صحبت کنیم. همه چیز میبایست کاملا مطابق میل رهبر دستگاه پیش میرفت.”
زندگی در فرقههای مخرب به این معناست که مردن و زیستن فرد در دستان قدرت مطلق رهبر فرقه است. اگر عضوی از فرقه از دستورات سرپیچی کند، تصمیم بگیرد که از سیطره قدرت مطلقه خود را رها کند یا تنها در جهت انتقاد و اصلاح امور برآید در مسیر مرگ قرار گرفته است. چنان که قربانعلی ترابی و پرویز احمدی متعاقب انتقاد از رجوی و اعلام جدایی، جان خود را زیر شکنجهها از دست دادند.
محسن عباسلو نیز این مسیر را رفته است. خوشبختانه او نهایتا توانست جان بدر ببرد، از تشکیلات فرار کند و خود را از مرز عراق به ترکیه برساند. او از تجربه خود از سرکوب در تشکیلات به آنتوان گسلر چنین میگوید:
“من از همان اول با همه اعمال و کردار سازمان به طور کلی مشکل اساسی داشتم. این بود که مرتب انتقاد میکردم. انتقاد کردن همان و به دردسرهای شدید و ناتمام افتادن همان. شش ماه تمام تحت شدیدترین شکنجه ها و اذیت و آزارها بودم. حس میکردم به قرون وسطی برگشتهام. از سقف آویزانم میکردند و شکنجهام میدادند و تهدید میکردند که همین الان اعدامت میکنیم. از خورد و خوراک محروم شده بودم. تصورش هم سخت است. یعنی بلایی بر سر آدم میآورند که به مرگ خودش راضی میشود و هر لحظه آرزوی مردن میکند چون به جز آن، راه دیگری وجود ندارد. مرا هزار بار تا دم مرگ بردند و نکشتند.”
باری، وضع حال خلق اسیر مسعود و مریم رجوی چنین است. امروز اسیران فرقه رجوی در خاک اروپا کماکان پشت حصارهای کمپ اشرف 3 گرفتار شکنجه های روحی هر روزه هستند. ساز و کاری که یک لحظه از کار نمی افتد و در هر لحظه ذهن اعضا را هدف بمباران متدولوژی مخرب مجاهدین قرار میدهد، ارتباط با جهان آزاد و خانواده را ممنوع میکند. امید است که نهادهای حقوق بشری و جامعه بین المللی نجات اسیران فرقه رجوی را در دستور کار خود قرار دهند و راه ارتباط خانوادهها با عزیزانشان را به کمک اهرمهای قانونی بگشاید.
مزدا پارسی
منبع: کتاب “اسیر در زنجیر دروغ، بررسی متدولوژی سازمان مجاهدین خلق از طریق مشاهدات مستقیم”. نویسنده: آنتوان گسلر، ترجمه انتشارات موسسه جام جم. چاپ 1390.