موضوع فلسطین همواره یکی از مسائل مورد توجه در کشورهای منطقه بوده است. بیش از هفت دهه از اشغال سرزمین های فلسطینی توسط رژیم صهیونیستی می گذرد و در این مدت خشونت این رژیم علیه ساکنان بومی، کشتار آنها و اخراج بخش قابل توجهی از آنان به کشورهای همسایه و دیگر کشورها، باعث جلب توجه بسیاری از افکار عمومی و فعالان حقوق بشری در سراسر جهان گردید. این موضوع تنها از جنبه های انسانی مورد توجه قرار نگرفت.ابعاد حقوقی رفتارها و اقدامات اسرائیل علیه مردم فلسطین نیز همیشه منجر به صدور تعداد قابل توجهی از قطعنامه ها توسط سازمان ملل متحد و شورای امنیت گردیده است.
از این رو، مسئله فلسطین تنها موضوع مورد مناقشه میان مسلمانان یا عرب ها با رژیم صهیونیستی نبوده است بلکه ابعاد حقوقی و حقوق بشری بسیار جدی داشته و دارد و همین موضوعات مورد توجه بینالمللی بوده است.
تاکنون مجاهدین خلق یک بار هم،رفتارهای نژادپرستانه و خشونت آمیز اسرائیلی را محکوم نکرده اند.
سرکرده گروه تروریستی مجاهدین خلق اخیراً در اظهارنظری پیرامون سفر پرحاشیه و به شدت مورد انتقاد فرزند شاه مخلوع به سرزمینهای اشغالی فلسطین برای اینکه نشان دهد گروه وابسته به وی طرفدار فلسطین است گفته است ” همگان از روابط برادرانه مجاهدین با الفتح و سازمان آزادیبخش فلسطین از زمان شاه تا امروز مطلعند. سیاست ما حمایت کامل از رئیس، محمود عباس می باشد”. رجوی در اینجا آشکارا سیاست خودش را حمایت از رئیس گروه فتح – و نه مردم فلسطین و انتقاد از سیاست های اسرائیل – معرفی می کند. او در ادامه اظهاراتش گفته: “من پیشرفت پروسه صلح و شناسایی حقوق ملی مردم فلسطین را که در توافق واشنگتن حاصل شده بود از سوی مقاومت ایران [مجاهدین خلق] به یاسر عرفات و مردم و سازمان آزادی بخش فلسطین و پرزیدنت کلینتون و مردم و دولت اسراییل تبریک گفتم”.
روشن است که تنها چیزی که گروه تروریستی مجاهدین خلق را با فلسطین پیوند میدهد، مناسبات سال های دور میان این گروه و سازمان آزادیبخش فلسطین بوده است و هیچ نشانی از حمایت این گروه از حقوق مردم فلسطین به ویژه آوارگان فلسطینی، محکومیت شهرک سازیها و اقدامات مغایر با قطعنامه های شورای امنیت در آن به چشم نمیخورد.
شورای امنیت سازمان ملل متحدد تاکنون قطعنامه های متعددی– هرچند بدون ضمانت اجرا – درباره حمایت از حقوق فلسطینی ها و محکومیت رفتارها و اقدامات رژیم اسرائیل صادر کرده است اما تاکنون مجاهدین خلق یک بار هم، همراستا با قطعنامه ها و تلاش های بین المللی، رفتارهای نژادپرستانه و خشونت آمیز اسرائیلی را محکوم نکرده اند.
قطعنامه های 1322، 1435، 1559 و 2334 که همگی در دو دهه اخیر صادر شده است هیچکدام مورد توجه گروه مجاهدین خلق قرار نگرفتند و این گروه با بیتوجهی کامل از آنها عبور کرد. قطعنامه 2334 سال 2016 شورای امنیت که بر لزوم پایان شهرک سازی رژیم اسرائیل تأکید داشت در همان زمان با موافقت 14 عضو شورا و تنها یک رأی ممتنع مربوط به ایالات متحده تصویب گردید،اما مجاهدین خلق از ترس نارضایتی رژیم صهیونیستی، نسبت به این قطعنامه نیز مانند قطعنامههای پیشین هیچگونه واکنشی نشان نداد تا همچنان نشان دهد که این گروه، نگرانی جدی از به هم خوردن مناسبات خود با رژیم آپارتاید اسرائیل دارد. چنانچه اظهارات برخی روزنامهنگاران و دیپلماتهای غربی در سالهای اخیر پیرامون همکاری مجاهدین خلق با اسرائیل در ترور دانشمندان هستهای ایران را کنار یکدیگر بگذاریم به طور جدی آشکار میگردد که چرا مجاهدین خلق هیچ تمایلی به انتقاد از رفتارها و سیاست های اسرائیل در قبال مردم فلسطین ندارند.
طبیعتاً ماهیت خشن و ضدحقوق بشری گروههای تروریستی که مسئول ترور و کشتار صدها و هزاران شهروند بیدفاع هستند اجازه توجه آنها به رنجهای مردمان ستم دیده را نمیدهد و چنین انتظاری از آنها نابجاست. بنابراین آنچه که در این یادداشت مطرح گردید، در اساس، به دنبال یافتن پرسش از چرایی عدم حمایت مجاهدین خلق از فلسطین نبوده است. بلکه تلاشی برای توجه دادن افکار عمومی به فریب کاریهای یک تروریست است که میکوشد همکاریها و مناسبات خود را با یک رژیم خشن و آپارتاید پشت پرده نگاه دارد.