سازمان مجاهدین خلق، مدعی بسیاری از چیزهایی است که در عمل از آنها هیچ نصیبی نبرده است. یکی از این ادعاها که گوش فلک را کر کرده اما در واقعیت هیچ نشانی از آن در مناسبات فرقه گون مجاهدین یافت نمی شود، آزادی و برابری و عدالت اجتماعی است.
آیا سازمان مجاهدین خلق اعتقادی به آزادی ، برابری و عدالت اجتماعی دارد ؟ آیا واقعاً آن گونه که ادعا دارند آزادی در درون تشکیلات شان موج می زند و نزدیک است سر ریز کند؟
برای شناخت بیشتر ابتدا به مفهوم آزادی در مناسبات سازمان مجاهدین می پردازیم .
وقتی از آزادی حرف می زنیم انسانها باید از قدرت انتخاب و تصمیم برای آینده برخوردار باشند. آن چه ما در مناسبات فرقه رجوی شاهد بوده ایم و لمس کرده ایم این است که افراد حاضر در تشکیلات مجاهدین هیچ گونه اختیاری از خود ندارند و باید گوش به فرمان سرکرده فرقه باشند. در مناسبات این گروه هیچ انسانی از آزادی های فردی برخوردار نیست بطور مثال هیچ فردی حق انتقاد از سرکرده فرقه را ندارد ، هیچ یک از اعضای پائین فرقه حق انتقاد به مسئول بالاتر را ندارند ، انسانها هیچ گونه قدرتی برای تصمیم گیری نداشته و مانند ابزار باید در دست سرکرده فرقه باشند، پمپ بنزین باید جداسازی شده و زنانه و مردانه باشد ، مردان حق ندارند برای سوار شدن به خودرو در کنار زنان قرار بگیرند ، زنان باید حجاب اجباری داشته باشند ، زنان و مردان باید تن به طلاق اجباری بدهند ، خانواده در مناسبات فرقه ای رجوی معنایی ندارد و اگر کسی حرفی به میان بیاورد باید مورد توهین و ناسزا قرار بگیرد و … .
آیا سازمان مجاهدین خلق با این شیوه رفتار و برخورد با اعضا می تواند دم از آزادی بزند؟ اینها شعارهایی ست که مریم رجوی سعی می کند برای مهمانان پولکی خود خرج کند و چهره کثیف و ضد بشری اش را خوب جلوه بدهد.
برابری هم که اصلا در تشکیلات سازمان معنا ندارد. سلسله مراتبی که در سازمان تعریف شده است فقط برای اعمال قانونو مدیریت نیست بلکه امکانات هم به همین نسبت بیشتر در اختیار افراد رده بالاتر نسبت به نیروهای عادی قرار می گیرد. نفرات نه خق اظهار نظر دارند و نه حق دارند از چیزی و کسی ناراضی باشند و نه حق دارند به چیزی نیاز پیدا کنند.
مردان و زنان را در مقابل هم قرار دادند تا بدین گونه رهبری تشکیلات برایشان ساده تر و کنترل افراد آسان تر شود.
بعد از فروغ جاویدان ، با روز کار آوردن هژمونی زنان، زنان سازمان را به طریقی مشغول کردند تا یادشان برود چه حق و حقوق واقعی و انسانی را از آنها سلب کرده اند و مردان را طوری تحقیر کردند تا سرکوبشان راحت تر باشد.
در مورد عدالت اجتماعی مریم رجوی زیاد برای دیگران نسخه می پیچد اما خودشان هیچ اعتقادی به عدالت اجتماعی ندارند. او وقتی در جریان شکست عملیات فروغ جاویدان شکست خورد مردم ایران را مقصر قلمداد کرد که چرا به کمک نیروهای او در تنگه چارزبر نیامدند. وقتی دانشجویان در دانشگاه شعار می دادند، رجوی آنان را مشتی سوسول می نامید که چرا اسمی از سازمان نمی آورند. در مناسبات فرقه زنان هر کاری که میل داشتند انجام می دادند و پول خرج می کردند ولی به نیرو ها که می رسید باید برای گرفتن یک جفت کفش ساعتها با مسئولین زن کلنجار می رفتند تا ثابت کنند به آن نیاز دارند. من در ترددات شما مسئولین شاهد بودم که چگونه ولخرجی می کردید و برای خودتان از بیرون وسایل لوکس سفارش می دادید در حالی که نیروی شما باید با خرمای کارگری سر می کردند و باز شما طلبکار نیرو بودید که چرا مسئولیت هایش را انجام نمی دهد. بهتر است شما دم از برابری و عدالت اجتماعی نزنید که حالمان بهم می خورد .
سازمان مجاهدین خلق در مورد آزادی ، برابری و عدالت اجتماعی حرف می زند که دروغی بیش نیست. سئوالی که هیچ وقت رجوی حاضر نیست به آن پاسخ دهد این است که علت ترس او از ملاقات و یا تماس خانواده چیست؟ چرا وقتی از تشکیلات به اصطلاح آهنین حرف می زنید از یک تماس تلفنی ترس دارید. این نشان می دهد که تشکیلات شما از خانه عنکبوت هم سست تر می باشد.
آنها از مداری جدید از انتخاب مبارزه گفتند که دروغی بیش نیست چون دیگر سازمان مجاهدین مبارزه ای انجام نمی دهد که بخواهد پز آنرا بدهد تمام کارشان جاسوسی برای غرب و پراکندن دروغ در فضای مجازی است.
در مورد شاخص تضمین ماندگاری نیز باید بگویم این هم مانند بقیه شعارهای توخالی رجوی هیچ خاصیتی نداشته و اگر به پروسه تاسیس از ابتدا دقت کنیم در خواهیم یافت که ته شاخص تضمین ماندگاری شان رفتن به کشور آلبانی و اطراق کردن در آن می باشد، تا ابزاری در دست سازمان های جاسوسی غرب و اسرائیل باشند و برای آنان دم تکان بدهند .
همه کسانی که در مناسبات فرقه ای رجوی حضور داشتند می توانند گواهی بدهند کلمه برابری، عدالت اجتماعی و آزادی مفهومی ندارد و اگر مریم رجوی آنها را مورد استفاده قرار می دهد برای فریبکاری است تا شاید بتواند با بکار بردن این گونه اراجیف خریداری برای خود جور کند .سازمان مجاهدین دشمن آزادی ، برابری و عدالت اجتماعی است و بجای استفاده از این کلمات باید از اختناق ، سرکوب ، نابرابری اجتماعی و وطن فروشی که سرلوحه تشکیلات شان شده است استفاده نماید.
هادی شبانی