دیدار اعضای انجمن نجات خوزستان با طلاب حوزه علمیه اندیمشک

اعضای انجمن نجات خوزستان در حوزه علمیه اندیمشک حاضر و از طرف مسئول حوزه مورد استقبال قرار گرفتند. در جریان این جلسه که حدود 50 نفر از طلاب شرکت داشتند، در ابتدا مسئول حوزه علمیه اندیمشک ضمن معرفی اعضای انجمن نجات خوزستان به حاضرین در جلسه گفت همه ما بصورت کلی و اجمالی در جریان خیانت ها و جنایات گروه مجاهدین خلق قرار گرفته ایم. خیانت و همکاری آنها با دشمن متجاوز در دوران جنگ تحمیلی و بعد از آن، انجام جاسوسی های آنها برای رژیم اشغالگر قدس برای همه ما مشخص است. ولی امروز ما از طریق این عزیزان که هرکدام سالهایی از عمر خود را در این تشکیلات جهنمی مجاهدین خلق گذراندند و از نزدیک در جریان خیانت ها و جنایاتی که رهبران این جریان چه در حق مردم ایران و حتی در حق اعضا و خانواده هایشان مرتکب شده و می شوند به آگاهی بیشتری خواهیم رسید و هر چه بیشتر با ماهیت این جریان آشنا می شویم.

بدنبال آن علی اکرامی مسئول انجمن نجات خوزستان ضمن معرفی خود و بیان پروسه آشنایی و جذب به این جریان و علت و نحوه جدایی از آنها توضیحاتی داد و سپس به بیان مختصری از تاریخچه این فرقه و بیوگرافی مسعود رجوی از زندان شاه تا آزادی از زندان و تشکیل دفاتر این فرقه در شهرهای ایران پرداخت. ایشان به خصوصیات و ویژگی های شخصیتی رجوی پرداخت و تاکید کرد که مسعود رجوی شخصی قدرت طلب و دوگانه بود و از همان ابتدای انقلاب خودش را صاحب اصلی انقلاب می دانست. او رویه دوگانه ای با انقلاب و دولت بر آمده از آن در پیش گرفت و علیرغم اینکه در ظاهر خودش را هماهنگ با رهبری انقلاب نشان میداد ولی بفکر جمع آوری سلاح و تشکیل گردانهای نظامی بود .

بدلیل همین عملکرد دوگانه او در میان مردم لقب منافق گرفت. با شروع مبارزه مسلحانه دست به ترور و کشتار وسیع مردم و نیروهای وفادار به انقلاب زد و در نهایت بعد از شکست به فرانسه گریخت. مدتی بعد برای همکاری نظامی با صدام به عراق رفت. او فکر می کرد در شکاف جنگ عراق و ایران و حمایت های گسترده مالی و نظامی صدام می تواند به اهداف خودش که سرنگونی جمهوری اسلامی است دست یابد ولی سرش به سنگ خورد. در ادامه اکرامی به موارد جاسوسی رجوی برای صدام و به اسارت گرفتن سربازان ایرانی در جنگ به منظور تخلیه اطلاعاتی آنها اشاره کرد و توضیح داد که چگونه در جنگ موسوم به شهرها که صدام با موشک های غول پیکر مردم شهرهای دزفول، اندیمشک و دیگر شهرهای مرزی را هدف قرار می داد رجوی برای کسب اطلاعات از محل اصابت موشک ها و تصحیح گرا در حمله های بعدی اعضا را مجبور می کرد با خانواده هایشان در این شهرها تماس بگیرند تا اطلاعات محل اصابت موشک را گرفته و به ارتش عراق بدهد.

رجوی در این رابطه چنان ترفندی بخرج میداد که عضو تماس گیرنده و خانواده اش کوچک ترین اطلاعی از نیت سو او نداشتند و آن را یک تماس عادی و جهت اطمینان از سلامت خانواده تلقی می کردند. در ادامه صحبت به ارتش سایبری فرقه رجوی در آلبانی اشاره شد که با فعالیت در عرصه مجازی تلاش می کنند جوانان و بخصوص دانشجویان را بدام بیندازند. در همین رابطه ضمن اشاره به سابقه شیوه های فریب و جذب این گروه در سالهای قبل و در فضای حقیقی در کشورهای مجاور و تحت پوشش کاریابی و پناهندگی جوانانی که در کشور بیکار بوده و بمنظور کار به کشورهای همسایه از جمله دوبی، ترکیه و پاکستان رفته بودند را فریب و به عراق می فرستاد.

آنها در فیسبوک و اینستاگرام با هویت مجهول و اکانت های فیک درصدد فریب جوانان و جذب آنها هستند که باید مراقب آنها بود. اکرامی بر این نکته تاکید کرد که چگونه گروهی که دم از آزادی میزنند و خود را آزادی خواه دو آتیشه معرفی می کنند اعضا را سالیان از نوشتن یک نامه برای خانواده هایشان محروم می کنند و حتی اجازه فکر کردن و دیدار با خانواده هایشان را ندارند و خانواده هایشان سالهاست که از زنده بودن آنها مطمئن نیستند.

در قسمت بعدی به نقش فرقه رجوی در اعتراضات سال گذشته اشاره شد و برای طلاب توضیح داده شد که آنها با انگشت گذاشتن روی مشکلات واقعی مردم و جامعه و بخصوص موضوعات گرانی، بیکاری و تورم …تلاش می کنند اعتراضات مردمی را به اغتشاش تبدیل کنند. آنها تلاش می کنند با ایجاد درگیری و به خشونت کشاندن مطالبات مردمی در جهت اهداف نامشروع خود استفاده کنند. اکرامی به شیوه های فریب و جذب نیرو در فضای مجازی اشاره کرد که آنها مخاطب خود را با پوشش های مختلف و در حوزه های هنری، ورزشی و … در فیسبوک و یا اینستاگرام بدام انداخته و بعد آنها را در جهت مقاصد خود بکار می گیرند. در بخش دیگری از این جلسه به زندانهای رجوی در پادگان اشرف اشاره شد که اعضای منتقد که خواهان جدایی از تشکیلات بودند را ابتدا در زندان های اشرف زندانی و سپس تحویل مقامات عراقی می دادند تا اعضای معترض و خواهان جدایی را به زندان ابوغریب منتقل کنند.
اکرامی در خاتمه به نقش طلاب در روشنگری برای نسل جوان و جلوگیری از انحراف و فریب و جذب آنها توسط گروههای منحرف و معاند اشاره کرد و تاکید کرد که آنها مسئولیت سنگینی در صیانت امنیتی از نسل جوان دارند و در این رابطه می بایست با بکارگیری سیاست های جذب و شناخت شیوه های فریب و جذب این گروهها جوانان را آگاه و از انحراف نجات دهند. در پایان اکرامی به این گفته رجوی اشاره کرد که گفته بود روحانیت و طلاب جزء معدود اقشاری هستند که ما نتوانستیم بین آنها نفوذ کنیم و این بخاطر شیوه های بحث و استدلالی آنهاست که بسادگی قانع نمیشوند.

بعد از اتمام سخنرانی اکرامی حمید دهدار حسنی عضو دیگر انجمن نجات خوزستان با اشاره به چگونگی آشنایی خود با مجاهدین خلق گفت: من هم همانند دیگر نوجوانانی که دوران اتقلاب را تجربه می کردیم و بشدت تحت تاثیر جو احساسی و هیجانی مقتضای نوجوانی و شور و هیجانات آن قرار داشتم، تحت تاثیر تبلیغات مجاهدین خلق قرار گرفتم و جذب آنها شدم. من براستی در درون صادق خودم فکر می کردم رجوی و مجاهدین خلق تنها مسیر رستگاری و خوشبختی مردم ایران هستند و تضمین پایداری انقلاب و اسلام در گرو حمایت از آنهاست.

ایشان در ادامه به سابقه اسارت خود در زندان ابوغریب اشاره کرد و توضیح داد که رجوی در پاسخ به در خواست من مبنی بر خروج و جدایی از مجاهدین خلق دو راه پیش روی من گذاشت. ماندن بهر قیمت و تحت شرایطی که آنها مشخص می کنند و یا زندانی شدن در زندان های پادگان اشرف و در نهایت ابوغریب. برای من این پیشنهاد و خواسته آنها غیر قابل فهم بود. زیرا بعد از سالها که بهترین ایام زندگی خودم را برای آنها گذاشته بودم و حتی در این مسیر رنج و مشقت سالهای طولانی دوری از خانواده را تحمل کرده بودم می خواستم مسیر زندگی ام را خودم انتخاب کنم و تعیین مسیر آینده زندگی را حق طبیعی و اولیه هر فرد می دانستم.

اما در مقابل این در خواست من اعلام کردند برطبق گفته مسعود رجوی در شرایطی با در خواستت موافقت میشود که ابتدا محکومیت 5 سال زندان در پادگان اشرف و سپس اسارت در زندان ابوغریب را بپذیری !! که من در نهایت از آنجایی که احساس می کردم دیگر ماندن در تشکیلات مجاهدین که حتی ابتدایی ترین حقوق اعضا مبنی بر تماس با خانواده و انتخاب مسیر آینده زندگی شخصی را نمی پذیرد، توهین به شخصیت انسانی و اصول و ارزش های انسانی است، اسارت در زندان های اشرف و ابوغریب را بر ماندن ترجیح دادم و سرانجام بعد از سالها خدمت صادقانه برای رجوی سر از زندان مخوف ابوغریب در آوردم. زندانی که صرف ایرانی بودن شکنجه و شلاق داشت و فاقد کمترین امکانات رفاهی و معیشتی بود. جالب اینجا بود که سران فرقه رجوی با یک ترفند کثیف می خواستند خواهر و برادر من را به بهانه اینکه من در ترکیه هستم به این کشور بکشانند که من متوجه شدم و به آنها اطلاع دادم که نیاز به آمدن نیست.
در آخر جلسه و بعد از نماز ظهر و عصر جلسه پرسش و پاسخ برگزار شد که به سوال طلاب پاسخ داده شد. این جلسه با استقبال زیاد طلاب و اساتید حوزه مواجه شد و از اعضای انجمن نجات خوزستان در خواست کردند که این جلسات روشنگرانه را که تاثیر زیادی در آگاهی بخش های مختلف مردم دارد ادامه دهند. در پایان یک جلد کتاب قصه ای ناتمام برای دخترم نوشته اکرامی به ریس حوزه عملیه تقدیم شد تا در اختیار طلاب قرار گیرد.

 

خروج از نسخه موبایل