اپوزیسیون، برانداز، مقاومت و یا مزدور

مقدمتا عرض شود که “پوزیسیون” به آن گروه خاص یا دستجاتی که متحد شده و حاکمیت را بدست گرفته اند اطلاق می شود. درمقابل آن ، گروه یا گروه هایی از احزاب و جمعیت ها وجود دارند که در ساختار قدرت حضور ندارند و آراء و اندیشه های خود را در رقابت با “پوزیسیون” مطرح میکنند و “اپوزیسیون” نامیده میشوند. کوشش های اپوزیسیون همواره متوجه گرفتن قدرت یا جلب حمایت مردم برای اجرای برنامه های آنها برای اداره ی کشوری مفروض است.

مجاهدین رجوی، این دو مقوله را قبول دارند ولی میگویند که این تعریف جهانشمول، شامل ایران نمیشود و خاص کشورهای پیشرفته است و بنابراین اپوزیسیونی در ایران وجود ندارد و آنچه که در برابر پوزیسیون قرار دارد نامش مقاومت است و این تنها سازمان استحاله یافته مجاهدین خلق است که مفتخر به کسب این عنوان گردیده و لابد علت این موفقیت آنها، انجام هزاران ترور، جاسوسی و شرکت در جنگ میهنی برعلیه ایران و… بوجود آمده است!

آنها معتقدند که درایران امروز اپوزیسیون بی استخوان و سازشکار سرکوب شده و به کناری گذاشته میشود و نباید امیدی به اپوزیسیون بازی بست و از این رو استفاده از این میتولوژی (اپوزیسیون) برای مقاومت ایران نه درست است و نه برازنده، بلکه می‌تواند مرزبندی سرخ بین جبهه خلق و ضدخلق را از تیزی و درخشش بیندازد.

مشکل طرح اینچنینی آنست که مجاهدین خلق با ارتکاب هزاران هزار جنایت برعلیه خلق قهرمان ایران ، خود را بصورت تمام عیار در خدمت ضدخلق قرار داده وانصافا هم دراین مورد، گوی سبقت را ازهمگان ربوده است و بنابراین ادعای بودن با خلق و جبهه متحد آن ادعایی بغایت گزاف و شرم آور است و با وجدانی آسوده میتوان گفت که هیچ گروهی از جریانات سیاسی ایران -ولو ضعیف وپراکنده- جرات چنین ادعایی را نمیکند!

اغلب نوشته های این گروه دجال منش، محتوای ترویج خشونت در داخل ایران- که در راستای تضعیف کشور و تجزیه احتمالی آنست و در این صورت هم چیزی نصیب مجاهدین نخواهد شد – میباشد و هر روزه میکوشد که با نشان دادن تصویری از آتش سوزی مکانی در ایران، ثابت کند که کانون های شورشی اش سرگرم ویران کردن کشوراند وگویا که به قهر انقلابی متوسل میشوند که ما میدانیم عرضه هزاران باره چنین تصاویر برای ” مجاهدینی = خشن و ویران ” نشان دادن اوضاع ایران است تا فلان پارلمانتر یا مقام اسبق وکوتوله های سیاسی جهان خمیر مایه ای برای سوء استفاده برعلیه ایران بست آورند.

البته ممکن است برمن خرده گیرند که پس چرا خشونت های وسیع موجود درپاکستان را که تا سطح حمله به مراکز نظامی ارتقاء یافته ، محکوم نمیکنم و مخصوصا چرا این حق را به مجاهدین نمیدهم که آنها هم چنین کنند!

من بدون اعلام صریح مواضعم در مورد حوادث پاکستان، تنها به ذکر این مسئله اکتفا میکنم که ناآرامی های وسیع آنجا در حمایت از نخست وزیر برکنار شده ایست که ازحمایت قاطع اکثریت بزرگ مردم برخوردار است و مردم حق خود میانند که در مقابل حاکمان خود اینگونه رفتار کنند.

اگر مریم و مسعود هم مانند عمران خان از چنین پایگاه گسترده ای برخوردارند، تشریف آورده و وارد میدان شوند و ذیحق بودن خود را بنمایش بگذارند و آنگاه ببینند که من در برابر اراده اکثریت قاطع مردم قرار نخواهم گرفت!

رضا اکبری نسب

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا