بعد از 43 سال که از وطن دور بودم، نذر کرده بودم که اگر از فرقه منحوس رجوی رهایی یابم و به ایران برگردم به زیارت امام هشتم بروم ولی بدلیل مشکلاتی که بود این امر مهم در این دو سال واندی میسر نشد. تا اینکه آقا طلبید و این آرزو به تحقق پیوست. در همان بدو ورود به خدمت امام غریبان رسیده و اذن ورود خواستم و از آن بزرگوار طلب عفو و بخشش کردم و بعد از زیارت اولیه در صحن مطهر نشستم و به هر گوشه نگاه می کردم جمیعتی می دیدم که با شوق وصف ناپذیری مشغول نیایش و زیارت هستند. از نظم و احترامی که خادمین حرم برای همه زیارت کنندگان قائل هستند شگفت زده شده بودم. چرا که من خودم با مکانهای حرم آشنا نبودم و تا متوجه می شدند با احترام کامل راهنمایی می کردند و گاها همراهی هم می کردند که این برایم خیلی تحسین برانگیز بود .
در همان روزها که این سعادت نصیبم شد و در حرم بودم خاطراتی در ذهنم تداعی شد از مسعود رجوی که خود را جانشین امامان شیعه و نایب برحق می نامید و به خاطر آوردم که سرکرده فرقه در زمانهایی با تعدادی اسکورت به مرقد امامان در عراق میرفت و آنچنان از جانب مردم ایران آه و ناله سر میداد و خود را از رهروان امامان قلمداد میکرد که انگار وحی به او نازل شده و نفرات درون فرقه را با این شیوه سحر میکرد .
این در حالی بود که اکثریت نفراتی که فرقه به آنها لقب سربازان یا یاران امام حسین داده بود نمی توانستند به زیارت این امامان بروند و این حسرت را به دل داشتند .
نا گفته نماند که گاهی اوقات در زمانهای خاص مثلا زمانی که خانم مرضیه به فرقه پیوسته بود به خاطر اینکه در برابر او یک نمایش قدرت نشان دهند، تعدادی را به زیارت می بردند.
در همین رابطه یک بار که قرار شد تعداد زیادی را به مرقد امام حسین (ع) وامام علی (ع) ببرند، با تعداد زیادی از نیروهای استخبارات حزب بعث به عنوان اسکورت راهی حرمین شدیم که باید اذعان کنم که هر قدمی که برمی داشتیم در کنترل بودیم که مبادا با شهروندان عراقی تماس بگیریم و یا اینکه قصد فرار داشته باشیم! همین باعث شد نفرات در یک گوشه از حرمین دپو شده و منتظر بمانند تا فرمان حرکت صادر شود برای تردد بعدی و سپس تا قلعه اشرف هم هیچ گونه توقفی در کار نبود و بعد از 24 ساعت بدون استراحت و بدون اینکه نفرات یادگاری از حرمین داشته باشند به اشرف برگشتیم.
واکنش نفرات در محفل های دوستانه این بود که ای کاش نمی رفتیم .کاش موضوع تا همین جا تمام می شد. از همان روز نشستهای مختلف برگزار می کردند که بایستی هر نفر صحبت میکرد و تشکر از سازمان که این امکان را فراهم کرده و گزارش زیارت که باید از فرقه تجلیل می کردیم و بعد جداگانه تشکر و قدردانی از رهبران فرقه و تاکید بر اینکه شما جانشینان به حق امامان می باشید و چاپلوسی های اینچنینی تا مبادا در نشست زیر تیغ بروی!
آری اینگونه بود زیارت ما در فرقه و تبعات بعد آن و حال زیارت عادی ما در این زمان رهایی و اظهار ادب به امام معصوم با هیچگونه اضافات و در خواست های غیر ضروری .
غلامعلی میرزایی