وقتی در کوچه و خیابان حرکت میکنیم، چشممان به دهها و صدها بلکه هزاران و صدها هزار نفر از مردم شهر و روستای خودمان میخورد که در حال زندگی در ایران هستند. هر نفر برای خود عقیده و علاقهای دارد و به شکلی زندگی میکند. اما بعضی موارد هست که در همه این افراد مشترک است.
به عنوان مثال قریب به اتفاق مردم از این که ببینند در بازی فوتبال تیم ملی ایران بر تیم ملی کشور دیگری به نتیجه پیروزی دست پیدا کرده است خوشحال میشوند. یا قریب به اتفاق مردم از این که ببینند جنگی صورت گرفته و کودکان و مردم بیگناه کشته میشوند ناراحت خواهند شد.
در این بین جماعتی هستند که حماقت و خباثت و شیطانصفتی را به اوج رساندهاند و آنها کسانی هستند که از دیدن کشته شدن مردم بیگناه خودشان نه تنها خوشحال شده بلکه برای تحقق این امر، اقدام نیز میکنند.
مانند اتفاقاتی که در دهه 60 در کشور ما رخ داد. ترورهای کور و بمبگذاریهای کوری که سازمان مجاهدین خلق که منافقین نامیده میشوند برای کشته گرفتن از مردم عادی و از بین همشهریان خود انجام میدادند.
مجاهدین خلق در کشور ما مصداق واقعی انسانهای شیطان صفتی هستند که نه تنها از خوشحال شدن مردم کشور خودشان خوشحال نمیشوند بلکه برای ناراحت کردن ایشان و بدتر برای کشتن ایشان اقدام نیز کردهاند.
آن قدر این خباثت، سیاه است که در باور انسان نمیگنجد. همشهری تو که شاید بارها با او در کوچه و خیابان رو در رو شدهاید، ممکن است هنگام صحبت کردن با او به او سلام دادهاید، ممکن است هنگام خرید کردن از مغازه او از وی تشکر کرده باشید، سالها در هوای گرم و سرد در کنار هم در یک شهر زندگی کردهاید، آن قدر پَست شود، که تصمیم به قتل تو بگیرد؛ نه تنها قتل تو بلکه با یک بمبگذاری در صدد قتل جمعی تو و دیگر همشهریهای تو برآید.
یا در جنگی که دشمن خونی مردم کشورت یعنی صدام و رژیم بعثی عراق برای گرفتن کشورت و نابودی تمدنت و کشتار مردمت بر ملت ایران تحمیل کردهاند، بیاید با این دشمن پیمان همعهدی ببندد و او را در این هدف شیطانی یاری دهد. او که سالها در کنار تو در شهر تو زندگی کرده و نقاط قوت و ضعف شهر تو را میداند، خیانتی بزرگ کرده و این اطلاعات را در اختیار دشمن تو قرار دهد و بدتر از آن نیروهای خبیث همراهش را به کمک صدام که دشمن مردم تو است بفرستد تا جوانان این کشور را به شهادت برسانند، پیشروی کنند، خاک کشورت را تصرف کنند، مردم شهرها و روستاها را آواره کنند و ملتت را به خاک سیاه بنشانند.نا این شمهای از خباثت مجاهدین خلق است.
ترور انسانهای آزادمردی همچون شهیدان بهشتی، باهنر، رجایی، مطهری و غیره که هر یک نخبگان برجستهای بودند که حضورشان میتوانست این کشور را خیلی زودتر از اینها به رشد و پیشرفت برساند و مردم را از لحاظ مادی و معنوی رشد دهند و کشوری بسازند که آمال و آرزوی همه مردم دنیا شود، یکی دیگر از جنایات سازمان کثیف مجاهدین خلق است.
جنایاتی که از ابتدای انقلاب آغاز شده و تاکنون نیز ادامه داشته است. اقداماتی در سطح بینالمللی در جهت تحریم هر چه بیشتر ایران برای وارد آوردن فشار به مردم ایران از جمله دیگر جنایات مجاهدین خلق است.
کودک بیمار پروانهای که درد زخمهایش امان را از او گرفتهاند به دلیل آن که داروی او تحت تحریم قرار گرفته است چه گناهی دارد که باید به خاطر تلاش مجاهدین خلق و خائنین برای تحریم دارو، درد بکشد. خندهدار است که کسانی که چندین دهه است ثابت کردهاند جان و مال مردم برایشان ارزشی ندارد، دم از این میزنند که میخواهند برای مردم آرامش و آسایش به همراه بیاورند.
آنان که دهه 60 با بمبگذاریهای کور هزاران نفر را به دام مرگ کشاندند، در جنگ تحمیلی با کمک به دشمن این مردم، جوانان این کشور را به خاک و خون کشاندند و حتی خودشان با سه حمله وسیع علیه رزمندگان اسلام در جبهههای حق علیه باطل در شرایطی که در حال جنگ با دشمن بعثی بودند یعنی در عملیات آفتاب در 8 فروردین 67 در فکه، در عملیات چلچراغ در 28 خرداد 1367 در مهران و در عملیات فروغ جاویدان در 3 مرداد 1367 در کرمانشاه، ایشان را به شهادت رساندند و بعد از دوران جنگ نیز مرتب با تعاملات بینالمللی درصدد ترغیب کشورها و سازمانهای بینالمللی برای تحریم کشورمان برآمدند.
شمارش جنایات مجاهدین خلق بسیار وقتگیر است اما تنها یک عدد میتواند گویای جنایت، خیانت و خباثت سازمان مجاهدین باشد و آن عدد 17 هزار است، یعنی تعداد مردم کشورمان که به دست مجاهدین خلق به شهادت رسیدند. انسان تنها در یک چنین مجموعه کثیفی میتواند به این حد از پَستی برسد که با یک بمبگذاری یک باره قاتل جان هفتاد و دو نفر شود.
زمانی که دردهای جانبازان اعصاب و روان را میبینیم، زمانی که خس خس نفس کشیدن مردم سردشت و سایر شهرهایی که توسط صدام بمباران شیمیایی شدند را میشنویم، زمانی که اشکهای چشمان دختربچه مبتلا به بیماری پروانهای را میبینیم یاد جنایات مجاهدین خلق میافتیم، یاد این گروه شیطانی.
نویسنده: احسان جدیدی
صاحب نیوز