نقدی بر تئوری های غیرعلمی یک قلم به مزد رجوی

ضمن عرض تبریک بمناسبت تجمع وسیع اعضای خانواده های اسرای رجوی در مقابل سفارت ترکیه بعنوان حافظ منافع دولت آلبانی در ایران که در تاریخ 9 تیر جاری و در هوای گرم مرکز تهران انجام شد و مورد استقبال وسیع رسانه ها قرار گرفت، من بنا ندارم که بخاطر انتشار گزارش های متعدد در مورد این تجمع صحبت اضافی داشته باشم و تنها یادآوری این نکته را که اعضای خانواده ها از سر تحمل درد و رنج های فراق فرزندانشان در اردوگاه های رجوی شکسته و پیر شده و تاثر هر بیننده شرافتمند را برمیانگیخت، ضروری تشخیص دادم.

موضوع این یادداشت کوتاه بررسی نوشته مطول و باصطلاح تئوریکی است که یکی از وابستگان شدید رجوی قلمی کرده که متن شدیدا غیر علمی آن حکایت از گمراهی او و داشتن وابستگی عمیق فرقوی اش دارد.

او در راستای جعل حقیقت، مراجعه قانونی پلیس آلبانی به مقر مخوف اشرف 3 را فرومایگی میداند و معتقد است که با این کار حرمت اعلامیه جهانی حقوق بشر شکسته شده وحقوق پناهندگان نقض گردیده است.

او هرگز نگفته که در قرارداد مربوط به کوچ اسرای رجوی، بر روی مسائلی مانند نقض حقوق همین باصطلاح پناهندگان صحه گذاشته نشده و فرقه رجوی این امتیاز را از دولت آلبانی نگرفته که با حملات سایبری و تبلیغی مدام خود درصدد بر هم زدن اوضاع داخلی ایران و تغییر رژیم باشد. در ابتدای کار جریان از این قرار بوده که این اسرای رجوی که به اذعان دولت وقت آلبانی انسان های شستشوی مغزی شده با انواع بیماری های روانی میباشند، به کمک روانپزشکان و مددیاران اجتماعی بازپروری شده و سپس بعد از کسب مهارت هایی از قبیل آموزش زبان و کسب تخصص های مناسب بازار کار، تعدادی در آلبانی بمانند و بقیه برای ادامه زندگی طبیعی که دهه هاست با این نوع زندگی بیگانه اند، به کشورهای مناسب اعزام گردند که متاسفانه مریم ومسعود با کمک لابی های خود که همگی دشمنان مردم ایران هستند، موفق به ساختن کمپی حدود 40 هزار مترمربعی شده و اسرای خود را مجددا در حالت شبیه آنچه درعراق بود، در آنجا منزوی نمایند!

اینکه مجاهدین رجوی اینهمه بدگویی علیه دولت آلبانی میکنند، از روی نخوتی است که خاص جریانات فرقوی است وگرنه به هیچ گروه پناهنده ای اجازه داده نمیشود که از کشور ثالثی برای برهم زدن امنیت کشور مبداء استفاده شود و این اجازه در موارد نادری است که کشور پذیرنده در حال جنگ با کشور مبداء باشد که ما هیچ جنگی با آلبانی نداشته و نداریم و واضح است که رجوی ها نمیتوانند از این امر سوء استفاده کنند و این موضوع در اظهارات نخست وزیر آلبانی در مصاحبه با نشریه اشپیگل با صراحت کافی مورد تایید قرار گرفته است.

قلم بدست مورد نقد رجوی برای اینکه رسمیتی به جنایت های تشکیلات منسوبه اش بدهد، به تئوری بافی های غیر علمی روی آورده و طی آن گفته است که: انسان «زحمتکش» در دور تسلسل باطل برای معیشت خویش گرفتار است. دغدغه انسان «زحمتکش»، خانواده، خویش و تعلقات دیگر آن است. مشارکت جدی در تغییر جهان، کار او نیست.

این ادعا برای این است که یک ایراد اساسی از باند رجوی گرفته نشود که چرا برخلاف نظر زحمتکشان که موضوع ناآرام کردن مداوم کشور را بنفع خود ندانسته و هیچ نقطه مشترکی با خرابکارانی مانند گروه رجوی احساس نمیکنند، عمل میکند.

یعنی اینها بعنوان ماکیاولیست خوب تعلیم دیده میخواهند تئوری ” انقلاب و تغییر کار زحمتکشان است ” را به ” انقلاب و تغییر وضعیت بعهده گروه متوهم و تروریستی بنام مجاهدین خلق است “، تغییر دهند!

او ضمن حمله دروغین به بورژوازی که هارترین جناح این بورژوازی یگانه امید مجاهدین خلق است ، درصدد فریب مردمی است که بیشتر از او میدانند که جهان به کدام سو میرود و موقعیت باند رجوی در این جهان رو به تغییرات مثبت، بشدت خراب است.

رضا اکبری نسب

خروج از نسخه موبایل