سرکار خانم زهرا کعب فلاحی مادر محمد و فاطمه رئیسوند از اعضای گرفتار در سازمان مجاهدین خلق می باشد. وی با در دست داشتن عکسی از پسرش محمد رئیسوند خواهان رسیدگی دولت آلبانی گردید. مادر چشم انتظار که سازمان مجاهدین در ۲ برهه زمانی متفاوت و با حیله فرزندانش را به اسارت گرفته از دولت آلبانی تقاضای رسیدگی دارد. محمد رئیسوند که خود در برابر حمله مجاهدین خلق در عملیات مرصاد به استان کرمانشاه، به مقاومت و جنگ با آنها پرداخته بود در سلسله ترفندهای سازمان پس از اتمام جنگ ایران و عراق و صلح بین این دو کشور با دسیسه به عراق در نهایت به اسارت در اشرف کشانده میشود.
طی طرح پلید سازمان مجاهدین خلق به دستور شخص رجوی در جذب افراد جوان خانواده های اعضای گرفتار، سازمان با برنامه ریزی و هدف پلید اهریمنی از قبل طراحی شده در سال ۱۳۷۸ ، ایمیلی از طرف محمد به خواهرش فاطمه زده می شود مبنی بر درخواست دیدار با مادر و خانواده اش. به این ترتیب فاطمه رئیسوند به همراه مادر و دایی خود جهت ملاقات با محمد روانه عراق میشوند. فاطمه که در آن زمان در سن جوانی بود و به عنوان کارمند با حقوق و مزایای مکفی مشغول کار بود در کمال ناباوری و حیرت مادر و دایی اش در تور تشکیلات عنکبوتی رجوی گرفتار می شود و با حیله و ترفند در آنجا ماندگار میشود.
خانم کعب فلاحی که به همراه برادر خود تلاش فراوانی جهت نجات دخترش میکند وقتی با تهدیدهای سازمان به پشتیبانی و حمایت دولت وقت عراق روبرو می شوند با دلی شکسته به ایران بازمیگردند.
این مادر که با نیرنگ بار دیگر فرزندی را از دست میدهد حال دلسوخته و در چشم انتظاری ۲ تا از جگر گوشه هایش و در بی خبری از احوالات و وضعیت آنها به سر می برد و خواستار خبری از آنها می باشد. وی با تهیه و انتشار پیامی تصویری از دولت آلبانی تقاضای کمک و یاری دارد.