پادگان اشرف در حقیقت بزرگترین مرکز آموزش و تربیت تروریستها در خاورمیانه بود که در آن سازمان تروریستی مجاهدین خلق به راحتی میتوانستند اعضا و ورودیهای جدید را با توجه به محیط بسته پادگان که هیچ گونه ارتباطی اعم از تلفن، اینترنت و پست با دنیای پیرامون نداشت تحت شیوه های پیچیده فرقهای آموزش دهند.
“اردوگاه اشرف” در حقیقت بخشی از زمینهای کشاورزی مردم استان “دیالی”بود که توسط نیروهای صدام به زور غصب شده و به پاس همکاری و خدمات مسعود رجوی به رژیم صدام در جنگ عراق علیه ایران و هم چنین سرکوب شیعیان مخالف صدام به تشکیلات تروریستی رجوی اهدا شد که در ۲۰ شهریور ۱۳۹۲ کاملا تخلیه شد.
تشکیلات فرقه رجوی در همه سالهای حضور خود در کشور عراق به عنوان بازوی نظامی و امنیتی حزب بعث در سرکوب مخالفان عمل میکرد به نحوی که به گواه اسناد و مدارک تاریخی نقش پررنگی در سرکوب انتفاضه شعبانیه شیعیان عراق و هم چنین کُردکشی گسترده در شمال عراق ایفا کرد.
رجوی همیشه ادعا داشت که پادگان اشرف به اصطلاح “مرز سرخ” و “ناموس هر مجاهد” است، و همیشه عنوان میکرد که به هیچ قیمتی اشرف را تخلیه نخواهند کرد و می گفت: “کوه زجا بجنبد اشرف زجا نجنبد!” در حقیقت نام اردوگاه اشرف برگرفته از نام “اشرف رجوی”، نخستین همسر مسعود رجوی، رهبر کنونی آن سازمان و از زندانیان سیاسی در دوران حکومت پهلوی بود.
اشرف رجوی در سال ۱۳۵۷ به همراه آخرین دسته زندانیان سیاسی از زندان اوین آزاد شد و در تاریخ ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ به همراه “موسی خیابانی” نفر دوم مجاهدین در شرایطی که محل سکونت آنها در زعفرانیه، تهران توسط نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مورد حمله قرار گرفت، کشته شد
اشرف ربیعی
از نگاه اعضای جدا شده از سازمان مجاهدین خلق این خندهدار یا مسخره است؛ چراکه پس از اجرای عملیات “فروغ جاویدان”، رجوی در نشستی گفت: “عملیات ادامه دارد فروغ ۱ و ۲ و ۳ تا سرنگونی.” رجوی و سرانش به مزخرف گویی عادت دارند از فروغ عبور کردند. حالا نوبت اشرف شد در عراق پادگان اشرف پایتخت رجوی بود با خفت و خاری تحویل عراق داد حالا نوبت رسید به آلبانی!؟ اشرف ۳ مثل دُم خروس در بیرون از آلبانی بیرون زد اشرف ۱ و ۲ را جا گذاشتند معلوم نیست در کدام خراب شده بنا شدهاند شگرد رجوی و سرانش همین است مطمئن باشید در آلبانی سوراخ موش را پیدا میکنند. دو یا سه نفر را در سوراخ میگذارند و نام سوراخ موش را میگذارند اشرف ۴ و به احتمال زیاد تمام خرابه ها و اماکن از دور خارج شده در آلبانی را به نام اشرف نام گذاری میکنند. ”
خطر بزرگترین مرکز تربیت تروریستها
پادگان اشرف در حقیقت بزرگترین مرکز آموزش و تربیت تروریستها در خاورمیانه بود که در آن سازمان تروریستی مجاهدین خلق به راحتی میتوانستند اعضا و ورودیهای جدید را با توجه به محیط بسته پادگان که هیچ گونه ارتباطی اعم از تلفن، اینترنت و پست با دنیای پیرامون نداشت تحت شیوه های پیچیده فرقهای آموزش دهند. یکی دیگر از دلایل اهمیت پادگان اشرف برای مجاهدین خلق امکانات بالای این پادگان اعم از امکانات نظامی، جاسوسی و … بود که حزب بعث عراق با نظر مستقیم صدام حسین به این گروه اعطا کرده بود. نزدیکی به مرز ایران نیز دلیل دیگر اهمیت این پادگان استراتژیک برای مجاهدین خلق بود.
نخستین گام در اخراج مجاهدین خلق
البته انتقال مجاهدین خلق از اردوگاه مملوء از امکانات اشرف به پایگاه لیبرتی با هدف در تنگنا قرار دادن هر چه بیشتر گروه تروریستی مجاهدین خلق به عنوان نخستین گام در راستای اخراج این افراد از خاک عراق انجام شد. پایگاه لیبرتی پیش از این مقر نظامیان آمریکایی در عراق بود که در نزدیکی فرودگاه بین المللی بغداد در شمال غرب بغداد واقع است. این پایگاه مجتمع بزرگی متشکل از ساختمانهای دولتی است که به دست صدام دیکتاتور سابق عراق ساخته شده است.
تار و مار مجاهدین خلق در آلبانی
تا ۳۰ خرداد سال جاری، قرارگاه سازمان مجاهدین خلق در آلبانی موسوم به “اشرف ۳”، مرکز توطئه، شانتاژ و تهدید علیه ایران بود. این سازمان در این پایگاه طی نزدیک به یک دهه گذشته، با استفاده از امکانات یک مقر دورافتاده و ایزوله و اینترنت قوی و نامحدود که توسط دولت آلبانی در اختیارش قرار داده شده بود و تحت حمایت این کشور، از خاک اروپا و از خاک ناتو امنیت روانی و فیزیکی مردم ایران را نشانه میرفت، و با خیال راحت به نقض ابتداییترین حقوق انسانی اعضای خود مشغول بود.
در ۳۰ خرداد سال ۱۴۰۲ ناگهان ورق برگشت و دستگاه ضابط قضایی آلبانی موسوم به “اسپاک”، بر اساس حکمی رسمی، همراه با نیروهای پلیس کشور تلاش کرد تا این مقر را که تاکنون مورد تجسس قرار نگرفته بود مورد بازرسی قرار دهد. شواهد و دلایل بسیاری در اختیار مقامات آلبانی قرار داده شده بود که اقدامات انجام شده در داخل این مقر، امنیت ملی آلبانی را تهدید میکند. این موضوع در جلسه شورای عالی امنیت ملی آلبانی به ریاست رئیس جمهور این کشور به بحث گذاشته شد.
در تمام این موارد که امنیت کشور میزبان به مخاطره افتاده بود، سازمان مجاهدین خلق با تهدید، شانتاژ و جنجال مدعی شد که تبانی با رژیم ایران صورت گرفته است تا مسأله اصلی، یعنی تهدید منافع ملی کشور میزبان، تحت الشعاع قرار گیرد.
متأسفانه تاکنون سازمان مجاهدین خلق با این ترفند توانسته است کشورهای میزبان را وادار کند تا به درجاتی از حق حاکمیت خود کوتاه بیایند چرا که این دولت ها اولاً مایل نبودند در این خصوص وقت و انرژی بگذارند و بهای آن را تا به آخر بپردازند و ثانیاً زیر فشار قرار میگرفتند که گویا مقابله بیش از حد با مجاهدین خلق به نفع ایران خواهد بود.