بارها شاهد آن بودیم که در تجمعات سازمان مجاهدین خلق، پرچم کشورهای مختلف بخش اعظم نمادهای افراشته شده بوده است، رنگین پوستان مختلف که هیچ شناختی از حکومت ایران نداشتند، در این خیمه شب بازی ها حضور داشتند، علت چیست؟ آیا آن گسست تاریخی بین ایرانیان و سازمان مجاهدین خلق اتفاق افتاده است؟
جعل اخبار، مطلب، سند و ارائه آمار غلط، از شگردهای راهبردی و همیشگی سازمان مجاهدین خلق ایران است. گویی سازمانی که برای بهروزی خلق، عدالت و برپایی جامعه ای عاری از ستم پدید آمده بود، با جعل و دروغ متولد شده و حیات خود را در تداوم آن می بیند.
آیا نسل ایرانیان امروز در خارج، پشیزی برای آرمان های کذایی سازمان، ارزش قائل هستند؟
پاسخ قاطع ایرانیان و سیاسیون خارج، “نه” به سازمان مجاهدین است. با دوستی در هلند در فضای مجازی صحبت می کردیم که می گفت: دیگر حنای مجاهدین و رهبری آن، رنگی بین ایرانیان ساکن خارج کشور ندارد، او که از مطلعین سیاسی بوده و شناخت عمیقی از رجوی ها داشت ، بطور قطع و یقین از نفرت عمومی ایرانیان مخالف حکومت ایران، از سازمان مجاهدین سخن میگفت. البته که این نظریه و تحلیل بارها در فضای مجازی از سوی اقشار مختلف ایرانی و کارشناسان امر نیز مطرح شده است.
پس عجیب نیست که طیف های میانه و رنگین پوستان مختلف که ایران را نمی شناسند، در تجمعات مجاهدین حضور داشته باشند، عده ای ایرانی سردرگم نیز برای رفع و رجوع نیازهای مالی خود و یک وعده غذا، مهمان های دیگر نمایشات مضحک سازمان هستند. عده ای نیز که همه چیز خود را در بیراهه های سازمان باخته اند، افسرده و گریان در صفوف تخطئه شده این نمایشات حضور دارند و می دانند که خیلی وقت است قافیه را باخته اند، انگشت شماری نیز سالخورده، جای دیگری ندارند که تشکیلات سازمان مجاهدین با تکیه بر ترفند های مغزشوئی، چند عضو شستشوی مغزی شده را مسئول این تجمعات کردند و یک دست در جیب دشمنان مردم ایران، با دست دیگر دلار و یورو پخش می کنند تا بلکه با پول توی جیبی دادن به این و آن، پرچمی در دست او بدهند و به زور آمارگیری و حضور حتمی در تجمعات ، در انتهای مراسم اندک پولی به آنان داده و کمیتی ناچیز از خود نشان بدهند، تازه این همه تصاویر پرچم های رنگارنگ سوری و اوکراینی و اکراد و … بعد از ادیت های مختلف و با شگردهای فیلم برداری بیرونی شده است و از چندین فیلتر و بازبینی رد شده اند اما همچنان در بعضی تصاویر اکثریت مطلق را به خود اختصاص داده اند.
البته اخبار کذب و آمار سازی از ترفند های قدیمی سازمان مجاهدین است که ما اعضای سابق در اشرف هنگام ورود مهمانان دجاج (مرغ) خور عراقی ، از نزدیک شاهد آن بودیم ، صبح یک عده ای را وارد اشرف می کردند که شمارش آنها بسیار ساده بود و از روی صندلی های چیده شده، با یک ضرب و تقسیم راحت مشخص می شد و شب در اخبار از حضور گسترده و دهها هزارنفری عراقی ها در حمایت مطلق از سازمان صحبت می شد، وقتی هم در نشست ها از این ضد و نقیض گوئی ها سخن به میان می آمد، مسئول نشست می گفت : شما اول مشخص کنید ، طرف ما هستید یا طرف دشمن ما ؟
امروز در خیمه شب بازی های اروپائی نیز ، وضع بدین منوال است و در بر همان پاشنه سابق دروغ و دغل می چرخد.
اما خطاب به مریم رجوی باید گفت: گیریم شما سر همه بینندگان خود شیره مالیدید! خودتان چی؟ سر خودتان که کلاه نمی توانید بگذارید، خودتان می دانید که اکثریت قریب به اتفاق حاضران در مراسم های مختلف تان ، برای چی آمدند؟ تا کی می خواهید، این دوگانگی را تحمل کنید؟
پس یک بار هم که شده صداقت نشان داده و به انزاوی مطلق خود در داخل کشور و خارج کشور اعتراف کنید، بلکه از بار گناهانتان کاسته شود.
قدرتنمایی، بزرگنمایی، جعل و فریب افکار عمومی شاید زمانیکه صدام حسین در عراق بر سر کار بود، می توانست مرهمی بر دردهای درونی، عاملی برای تئوریزه کردن فشارهای تشکیلاتی و وسیله ای برای کسب درآمد مجاهدین از سازمان های جاسوسی و برخی کشورهای غربی باشد. اما به تجربه دیدیم که اینگونه توهمات جعلی، مجاهدین را از واقعی ترین مسائل روز و بطور خاص از مسائل مبرم مردم ایران دور، پوچ، بیگانه و خائن نمود. طوری که امروز دیگر هیچ کسی روی وعده ها، حرف ها و شعارهای مجاهدین حساب باز نکرده و اهمیتی نمی دهند! سازمان مجاهدین خلق امروز پوسته ای است که از درون تهی است ، بسیار شکننده شده و با بادی می شکند، پس این آمارسازی ها و توسل به حقه های فیلم برداری، دردی از دردهای بی شمار این فرقه را درمان نمی کند، امروز همه شاهدمرگ تدریجی سازمان جنایتکار رجوی ها هستیم.
محمدرضا مبین