مسعود رجوی محکوم به اعدام یا عامل صدور حکم‌های اعدام

در واکنش هیجانی مسعود رجوی به انتشار آگهی عمومی دادگاه کیفری 1 استان تهران برای محاکمه او و 103 تن دیگر از سران تشکیلات مجاهدین خلق، او از سوابق درخشان خود در زندان و دادگاه‌های دوران پیش و پس از انقلاب 57 سخن راند. اگر چه مسعود رجوی از یادآوری این موارد قصد داشت برای خود اعتباری گرد آورد اما تنها جمله “من در دیکتاتوری شاه به اعدام محکوم بودم” کافی است تا او برای تمام عمر سیاسی و حرفه‌ای‌اش مورد نقد، سرزنش و حتی خشونت قرار بگیرد.

مسعود رجوی روز 30 دی ماه سال 1357 که پیش از آن با وساطت رئیس ساواك از اعدام نجات یافته بود، همراه با جمعی از محكومان از زندان رژیم شاه آزاد شد. او در تابستان 1350 توسط ساواک دستگیر شده بود. پس از طى دوران بازجویى، رجوى با نخستین گروهى كه محاكمه شدند، به دادگاه رفت. بهمن بازرگانى یكى از كادرهاى اصلى مركزیت سازمان، به نكته اى اشاره می كند كه شایان توجه و تأمل است:

“دادگاه فداییها قبل از دادگاه ما بود و آنها را اول اعدام كردند. در دادگاه اول ما، افرادِ سبكِ كمیته مركزى را انتخاب كردند. ساواك سبكترین افراد كمیته مركزى را ـ كه میهندوست و رجوى و محمد بازرگانى و ناصر صادق بودند ـ براى دادگاه اول گذاشت. غیر از این افراد، بقیه من بودم و [على] باكرى و بدیع زادگان كه ساواك براى دادگاه دوم و اعدام نگه داشته بود. قبل از دادگاه اول، ساواك به خانواده ها گفته بود كه چون این اشخاص سبكترین افراد [مركزى] هستند، اعدام میگیرند ولى بعد به آنها عفو می خورد.”

رجوى مطابق دستور تشكیلاتى در دادگاه به دفاع ایدئولوژیك پرداخت و همراه با ناصر صادق، على میهندوست، على باكرى و محمد بازرگانى، محكوم به اعدام گردید. پس از گذشت مدتى، اعلام شد كه رجوى با یك درجه تخفیف به حبس ابد محكوم شده است.

بنا بر نوشته روزنامه دولتی کیهان که همان زمان منتشر شد، وی اطلاعات مفصلی در مورد کادرها و اعضای بازداشت شده و نشده و نیز کروکی محل اقامت آنها را در اختیار ساواک قرار داد. ارتشبد نعمت‌الله نصیری، رئیس وقت ساواک، وی را از همکاران ساواک معرفی می‌کند.

روزنامه کیهان آن موقع از قول نصیری می‌نویسد: “چون در جریان تعقیب، کمال همکاری را در معرفی اعضای جمعیت به عمل آورده و در داخل سازمان نیز برای کشف کامل شبکه با مأمورین همکاری نموده، به فرموده مبارک شاهانه، کیفر اعدام او با یک درجه تخفیف به زندان دائم با اعمال شاقه تبدیل گردیده ‌است.” بر طبق روایت فوق و کتب و اسنادی که وزارت اطلاعات منتشر کرده، وی مسئول ضربه شهریور سازمان که در واقع موجبات ایجاد چالش بزرگ و دستگیری و قتل رهبران و اعضای سازمان شد تلقی می‌شود.

اسناد رجوی و ساواک
اسناد رجوی و ساواک

سند ساواک از افشاگری مسعود رجوی درباره همرزمانش

در سندی از ساواک اینچنین آمده است: “نامبرده بالا [مسعود رجوی] که از محکومین سازمان باصطلاح آزادیبخش ایران وابسته به نهضت آزادی است و در دادگاه تجدید نظر نظامی به اعدام محکوم گردیده بعد از دستگیری در جریان تحقیقات کمال همکاری را در معرفی اعضاء سازمان مکشوفه بعمل آورده و اطلاعاتی که در اختیار گذارده از هر جهت در روشن شدن وضعیت شبکه مزبور مؤثر و مفید بوده و پس از خاتمه تحقیقات نیز در داخل بازداشتگاه همکاری‌های صمیمانه‌ای با مأمورین بعمل آورده لذا به نظر این سازمان استحقاق ارفاق و تخفیف در مجازات را دارد.”

در سندی که بعد از انقلاب به دست آمد، چنین آمده است:

پس از سقوط رژیم پهلوى سند مهم دیگرى به دست آمد كه در اصل از میان سندهاى موجود در پرونده رجوى گم شده بود. این سند نشان می داد كه كاظم رجوى، از سال 1349 با نام مستعار «میرزا» منبع ساواك بوده است. برخى از اسناد مربوط به بازجویى مسعود رجوى نیز در اواخر زمستان 58 ـ در آستانه انتخابات مجلس ـ توسط مخالفان سازمان منتشر گردید كه حاكى از ضعف وى به هنگام بازجویى بود. در مقابله با این حركت، سازمان نیز در نشریه هاى فوق العاده اى كه منتشر نمود، در صدد پاسخگویى برآمد؛ لیكن همان اسناد منتشر شده توسط سازمان نیز بیانگر ضعف رجوى در بازجویى بود.

عباس داورى، از كادرهاى اصلى و نزدیك به رجوى كه در زندان با رجوى همبند بوده و به زیر و بم مسائل وى احاطه داشته است، خطاب به یكى از دوستان شورایى اش در سال 1360 گفته است: این مردك [= مسعود رجوى] كه امروز این طور هارت و پورت می كند، بس كه موذى است، در زندان حتى یك چوب هم نخورد. آن قدر كه مرتاض بازى در می آورد و غذا نمی خورد و رنگ و رویش زرد بود، هر وقت كه ساواك سراغش می آمد، غش می كرد و از حال می رفت و هر جا كه سمبه را پر زور می دید، پیشاپیش كروكى خانه حنیف نژاد و دیگران را بر روى كاغذ میكشید و آن را دست ساواك میداد تا آنان از سر تقصیراتش بگذرند.

اسناد مربوط به تاریخ دستگیرى مسعود رجوى، اعترافات وى در بازجویی ها، اسناد مربوط به كاظم رجوى و نفوذ وى در میان گروههاى مخالف رژیم، اسناد مربوط به نامه نگارى بین رئیس ساواك و دادرسى ارتش و سایر اسناد موجود، در روشن كردن ماهیت «زنده ماندن» مسعود رجوى داراى نكاتى روشنگر و ابهام زداست.

نكته دیگر، مسئله دستگیرى اولیه او در اول مردادماه 1350، یعنى یك ماه زودتر از ضربه شهریور است. علاوه بر نفوذ «دلفانى» ـ كه ناصر صادق و منصور بازرگان را مىشناخت ـ به ظنّ قوى اطلاعاتِ مسعود رجوى در جریان این دستگیرى (چون در ضربه شهریور نیز رجوى مجددا در یكى از خانه هاى جمعى دستگیر شد) در تحت نظر گرفتن و لو رفتن خانه ها نقش داشته و مؤثر بوده است. محسن نجات حسینى از مراقبتهایى سخن مىگوید كه نمی تواند صرفا به تعقیب ناصر صادق مربوط باشد: در مرداد ماه سال 1350 چندین مورد مشكوك در اطراف خانه هاى جمعى سازمان دیده شده بود. همه كسانى كه به خانه تیمى رفت و آمد داشتند، قبل از رسیدن به خانه، می بایست اطراف خود را هوشیارانه مورد بررسى قرار مىدادند تا اگر مورد مشكوكى از تعقیب را متوجه مىشدند، از رفتن به خانه، تیمى خوددارى كنند…

تنظیم از مزدا پارسی

منبع: موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا