دادگاه های شبانه رجوی، به کدام قوانین پایبند هستند؟

منتقدین در مناسبات رجوی جزو کسانی هستند که در بیدادگاههای رجوی باصطلاح محاکمه و بلافاصله زندانی شدند. نگارنده که دهها جلسه به چنین خیمه شب بازیهایی برده شدم، به چشم قانون وعدالت از منظر رجوی را دیدم و لمس کردم، هیچ قانون منطقی در این دادگاههای شبانه وجود ندارد، قانون شخص رجوی است و همه از نظر او متهم و مجرم بالفعل هستند، دراین جلسات توهین و تحقیر، متهم حق دفاع از خود را ندارد، از همان ابتدا محکوم به جرم نکرده بوده و باید به جرم های نکرده اعتراف کند.، کجای قوانین این کره خاکی متهم قبل از ورود به دادگاه حکم اش صادر می شود؟ متهمی که دست بسته آورده می شود و دست و زبان بسته باید این بیدادگاه را ترک کند و زندانی و شکنجه ها در موردش شروع شود. کسانی که خود به قانون و دادخواهی ذره ای معتقد نیستند، چگونه هستند که خود مجری قانون شدند؟ من با پاسپورت ضبط شده در اسفند 1375 توسط مزدوران رجوی از مرز اردن به عراق برده شدم، اما بلافاصله بعد از اولین انتقاد به من ابلاغ شد که به دلیل تمرد از دستورات فرماندهان در عراق باید دوسال در زندان های ما بمانی تا اطلاعاتت !!! بسوزد و بعد هم به جرم ورود غیرقانونی راهی زندان ابوغریب شوی و 8 سال دوران محکومیتت را بگذرانی ، بعد اگر زنده ماندی ، آزاد هستی که دنبال زندگی ات بروی ! یک نفر انسان عاقل و بالغ هم در قضائیه جلادان رجوی وجود نداشت که بگویم ، مسلمان ، من پاسپورت معتبر در دست داشتم، شما مرا غیرقانونی وارد عراق کردید، پس این شما هستید که به جرم کلاهبرداری باید راهی زندان شوید و نه من.

اکنون با این سوابق مشعشع و درخشان، این مدعیان حقوق بشر، مدافع منافع وکلای ایران هم می شوند، طنز روزگار را ببینید. گویا این همان مزدوران رجوی نبودند که می گفتند، هر کس از مردم ایران به ما ملحق نشده است، از نظر ما جایگاهش گوشه دیوار و اعدام انقلابی است، اکنون چه شده است دلشان به حال وکلای ایران سوخته است که چرا چنین شدند و چنان.

کسانی که نصفه های شب که تمام دادگاههای جهان در خواب هستند و تعطیل ، اما شبانه در سیاهچاله های متعفن به اسم “دادگاه”، ما را دادگاهی می کردند و سیلی به گوش ما می نواختند، جرم و گناه ما چه بود؟ آیا جز این بود که صادقانه و البته ناآگاهانه و با چشمان بسته ، به سازمان لجن شما پیوسته بودیم؟

چرا دربهای فرقه شما همیشه به روی کسانی که قصد جدائی کرده اند بسته بوده و اکنون نیز بسته است؟

چرا رهبر کاریزماتیک و خداگونه شما هرگز پاسخگوی جنایات بیشمار خود در هیچ دادگاهی نبوده است؟

اصحاب خاص رجوی ، که آنان نیز هرگز مورد اعتماد نبوده و نیستند، به چه مجوزی احکام زندان های انفرادی طویل المدت همراه با شکنجه و زجرکش کردن برای اعضای ساده را صادر می کردند؟

امثال اسدا مثنی، فاضل سیگارودی، فروغ سنگدل(پاکدل)، نعمت اولیائی و ابوالحسن مجتهد زاده ها… با تکیه به کدام قانون وعدالت ما را در زندان های اسکان شکنجه می کردند و در سلول های انفرادی ماهها را حبس می کردند؟

صحبت از قانون، عدالت، دادخواهی، محکمه، وکیل، دادگاه و … لاف بزرگی برای دهان رجوی ها است، از تمام این بیدادگاهها که کارشان مصاحبه های اجباری و اعتراف گرفتن های کتبی بود، فیلم برداری می شد، برای اطلاع عموم و بعنوان نمونه ، یک مورد به انتخاب خود را از سیمای کذاب خود پخش کنید، تا عموم مردم عدالت از منظر شما و خیانت های ما !!! را قضاوت کنند، از همین الان به جرات می توان گفت حتی یک وکیل با وجدان و منصف اعمال شنیع شما را تائید نخواهد کرد، جلادان رجوی فقط یاد گرفتند چند کلمه از قانون و عدالت را نشخوار کنند، اما هرگز ذره ای عدالت در بیدادگاههای رجوی را اجرا نکردند و نمی توانند هم اجرا کنند، چرا که بوئی از انسانیت ، عاطفه، قانون و عدالت نبرده اند ، اما من بعنوان یک جداشده که 6 ماه در زندان انفرادی اسکان در سال 1376 ( از هفتم مهرماه تا 28 اسفند همان سال) در سلول انفرادی زندانی و شکنجه شدم ، مسعود رجوی و تمام قضائیه او را به هر دادگاهی که آنها مشخص کنند ، دعوت کرده و به چالش می طلبم، من جوانی و عمر تلف شده ام در مناسبات جبر و اجبار رجوی را مطالبه خواهم کرد ، آنها هم آزاد هستند هر دعوی که صلاح دانستند را مطرح کنند ، این گوی و این میدان … بفرما آقای مسعود رجوی مرحوم ….

محمدرضا مبین

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا