در یک نگاه و بررسی کوتاه می شود فهمید که رجوی چه جنایتی در حق اعضاء خود کرده است. از سال 2011 علیرغم میل باطنی رجوی، انتقال ساکنان اردوگاه اشرف به کمپ لیبرتی آغاز شد. به نفرات گفته شد که لیبرتی یک محل ترانزیت برای انتقال به کشورهای اروپایی است که یک دروغ بیش نبود. با این دروغ رجوی فقط می خواست اعتراضات اعضاء را بخواباند. کمپ لیبرتی یک زندان بیش نبود رجوی بخاطر اینکه نمی خواست تشکیلات پوشالیش از هم بپاشد و نفرات جدا شوند با این طرح موافقت کرد. وقتی آنروزهای سخت را بیاد می آورم لرزه به تنم می افتد و به رجوی نفرین می کنم که چگونه ما را مغزشویی کرده بود که هر حرفی می زد برای ما به مصداق آیه بود و هیچ شک و تردیدی به حرفش نداشتیم.
پس از اینکه اکثریت ساکنان کمپ اشرف به کمپ لیبرتی نقل مکان کردند. حدود 101 نفر بصورت موقت مطابق یک قرارداد، در اردوگاه اشرف ماندند تا به حل و فصل مسائل مربوط به اموال ساکنان اشرف بپردازند. در حقیقت سازمان سعی داشت این 101 نفر را در اشرف نگه دارد البته بهانه این بود که این افراد از اموال حفاظت می کنند ولی نیت شوم رجوی این بود که اشرف پا برجاست و بهر قیمتی ما کمپ اشرف را در دست داریم .
رجوی با این تفکرات به نیروهای خود انگیزه می داد که ما هنوز اشرف را داریم و اگر نیاز باشد مجددا به اشرف باز خواهیم گشت .
در نشستهایی عمومی که رجوی از طریق کال کنفرانس برگزار می کرد 101 نفر که در اشرف بودند را هم در کال کنفرانس وارد می کرد که انگیزه ای برای دیگران باشند ولی متاسفانه هیچ کس از فریب و نقشه شوم رجوی اطلاعی نداشت. رجوی باید به افکار عمومی جهان ثابت می کرد که ما مظلوم هستیم و از ما پشتیبانی کنید.
این تفکر ابلهانه و اصرارها به ماندن در اشرف، در نهایت هم به بهای جان اکثریت کسانی که به دستور رجوی، مجبور به ماندن در اشرف شدند. ماندن دراشرف که در نهایت به قضیه اول سپتامبر و 10 شهریور 1392 انجامید. 52 کشته و 7 مفقود، نتیجه این حمله بود. مسعود رجوی 52 تن را به کشتن داد از طرفی در نشست می گفت من انتظار داشتم که هر 101 نفر کشته شوند و از بازماندگان انگاری ناراحت شده بود و تعدادی از آنها را زیر انتقاد برده بود که چرا جان سالم بدر بردید.
آنچه برای رجوی مهم بود ماندن در عراق و کمپ اشرف بود و رجوی به هر قیمتی می خواست این خط غلط را پیش ببرد حتی اگر نصف اعضایش را از دست می داد و بعدش با توجیه و ترفند می گفت این قربانیان در راه خدا هستند و از طرفی انقلاب را باید با خون آبیاری کرد. در یک کلام می توان گفت که تهاجم 10 شهریور قابل اجتناب بود و رجوی می توانست 52 نفر را به کشتن ندهد و جلوی این خونریزی را بگیرد ولی منطق غیر انسانی مسعود رجوی همین بود که تشنه بخون اعضاء خود بود که تاج و تخت خودش را نگه بدارد امیدوارم روزی برسد که رجوی در یک دادگاه عادل و بی طرف به جرم جنایت علیه بشریت محاکمه شود و آنروز دور نیست .
خلیل انصاریان – تیرانا