نامه عسکر شعبانپور به برادرش حسن شعبانپور در آلبانی

برادر خوبم سلام

من عسکر داداشت هستم. من به همراه کرمعلی و حسین چندین بار به اشرف آمدیم. خیلی دوست داشتیم شاهد آزادی تو از سازمان مجاهدین خلق باشیم ولی متاسفانه با مغزشویی مسئولین سازمان در زمانی که ما در اطراف اشرف حضور داشتیم مانع دیدار ما شدند و به شانتاژ بر علیه ما پرداختند. باور کن همه چیزهایی که در مورد من و خانواده ات و سایرین گفتند دروغی بیش نیست .

ما برادران قولی به خود دادیم که تا رهایی تو از هیچ گونه کوشش و کمکی فروگذار نکنیم و هر چه توان داریم برای رهایی تو اقدام کنیم .مطمئن هستم روزی مانند بقیه دوستانت از سازمان رها خواهی شد و آن روز، روز تولد دوباره برای تو خواهد بود. من یقین دارم. تا کی سازمان مجاهدین خلق می تواند مانع دیدار و یا ارتباط تلفنی ما بشود؟ تا کی سازمان باید به تو دروغ بگوید؟ گفتن دروغ تا ابد پایدار نخواهد بود. حسن جان باور کن پدرمان به خاطر دوری تو و با انتظار دیدار دوباره، چشم از جهان فرو بست. این مسئله را چگونه حل می کنی و نزد خودت استدلال می کنی .

در پایان به برادر خوبم تاکید می کنم که به چیزهایی که از دست دادی فکر کن، تاکنون به چه چیزی رسیدی جز تلف کردن عمر خودت! پس به خودت بیا و اینقدر فریب دروغ های رجوی را نخور .

به امید دیدار و رهایی تو از سازمان مجاهدین

برادرت – عسکر شعبانپور – مازندران – آمل

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا