سرنوشت عبرت آموز چهل و اندی سال خیانت زوج رجوی

می توان گفت که بالاترین خیانت رجوی خیانت به اعتماد یک نسل در این چهل و اندی سال بوده است.

مریم رجوی که از مدتی قبل با صرف هزینه های میلیونی تمام لابیهای مفت خور ریز و درشت خود را بسیج کرده بود تا بلکه بتوانند ترتیب سفرش را به بروکسل برای شرکت در شوی فرقه رجوی بدهند تا بلکه باند رجوی با این عوام فریبی بتواند با یک تیر چند نشان را بزند.

اینکه بگوید من آزاد هستم و هر کجایی که اراده کنم می روم و سپس خالی بندی کند که گویا در پارلمان اروپا هم شرکت کرده است و در جمع افراد کرایه ای که به همین منظور جمع آوری شده بودند ژست بگیرد که گویا این همه طرفدار دارد. بگذریم که نود و پنج درصد این افراد همه خارجی بودند. برای همین بود که فرقه رجوی قدرت پخش ویدئویهای آن را نداشت و فقط با چند تصویر انتخاب شده توانست در سایتهایش روی آن مانور بدهد و نقشه های پلید و خواب های پنبه دانه ای مریم رجوی نقش بر آب شد و دولت بلژیک آب پاکی روی دستان علیل مریم رجوی و همپالیگی هایش ریخت و گفت دست خر کوتاه از این خبرها نیست.

مریم رجوی بازهم از این همه تو دهنی از رو نرفت و با عوام فریبی در یک شوی که ترتیب دهندگان آن افراد بازنشسته سابق و اجاره ای و بعضا تحت تعقیب بودند می خواست هر طور شده برای حفظ آبروی نداشته کاری بکند که شاید بتوانند چند صباحی دیگر این اسیران نگون بخت را که بعد از ورود پلیس آلبانی به پادگان اشرف سه دچار تناقضات لاینحل شدند همچنین در دام خود نگه دارد و مریم رجوی بار دیگر وعده سرخرمن “سرنگونی قابل تمدید”! بدهد. البته این بار آن را بر عهده کانونهای موهوم شورشی گذاشت که هیچ خرجی برای رجوی ندارد.

البته این وضعیت دردناک یک فرقه خطرناک است که در این روزها چنان به پیسی افتاده است که آویزان هر کس و ناکسی می شود. دردناکتر این است که مریم و مسعود رجوی می دانند که این افراد مفت خور و اجاره ای هیچ سودی جز پول گرفتن از او برایش ندارند.

البته بگذریم که هدف رجوی از این شوهای مسخره کلاه برداری سیاسی است که تعداد شرکت کننده ها را صد برابر کند همانگونه که در عراق، من و امثال من شاهد آن بودیم که مردم فقیر عراق را برای چنین برنامه هایی مورد سوءاستفاده قرار می داد و هر نفر را صد نفر حساب می کرد و وقتی هم نفرات خودش زبان اعتراض می گشودند همه را سرکوب می کرد و از آن بعنوان جنگ سیاسی نام می برد. من حتی به خاطر دارم که رجوی در کار نظامی هم همین حقه بازیها را بکار می برد. مثلا در رژۀ سال ۷۱ که در پادگان بدنام اشرف برگزار شد هر نفر با لباسهای مختلف چندین بار در رژه شرکت می کردند.

بله این از شگردهای تشکیلات ورشکسته رجوی است که در این چهل و اندی سال با خیانت به اعتماد یک نسل و به همراه مریم رجوی تحت عناوین مختلف و به اشکال گوناگون آنها را به اجرا در آورده اند.

قبلا هم شاهد بودیم که مریم رجوی همانند عروس لباس سفیدش را پوشیده بود و در میان زنان و مردان سالخورده و مریض جولان می داد. ولی دیدیم که همین چند وقت بیش فورا با کمی احساس خطر از آلبانی فرارکرد وهمه را تنها گذاشت همانند سالیان گذاشته.

ولی همگان می دانند که این عروس به ظاهر زیبا همان زن عفریته ای است که زنان را که برای مبارزه گام به میدان گذاشته بودند وادار می کرده با مسعود رجوی همبستر شوند و امروز برای وادار کردن آنها به سکوت باید ماهانه هزار یورو به هر یک از آن زنانی که جدا شده اند به عنوان حق السکوت بپردازد که این کار را می کند تا آن فضاحتهای رجوی را به صورت علنی افشا نکنند. البته رجوی در زیر سایه صدام هیچ وقت فکرش را هم نمی کرد که کسی از این فرقه بتواند خارج شود و این کثافتکاری های رجوی را افشا کند. ولی دست روزگار گویا بد جوری یقه رجوی و اربابش را گرفت.

رجوی همچنین مردان را با علم کردن انقلاب دروغین خود وادار کرد که زنان خود را طلاق بدهند و به دستور او هر کسی را که نافرمانی می کرد در نشست هایی که به همین منظور روزانه برگزار می شد مورد کتک کاری و فحش و ناسزا قرار می دادند.

اکنون به حکم تاریخ و قانون طبیعت، این تشکیلات ورشکسته آنچنان به پیسی افتاده است که دست به دامن لابیهای جنایتکار آمریکایی و ضد ایرانی از جمله افراد فاسدی همچون جولیانی شده است.

مسعود رجوی همان شخصیتی است که در طی این چهل سال در تمامی سرفصلهای خطیر همانند جنگ همۀ نفرات خود را در زیر بمباران رها کرد و فرار نمود و تا امروز خود را مخفی کرده است. راستی چرا او مخفی شده و جرأت بیرون آمدن از سوراخ موش را ندارد؟ جواب در یک کلام این است: به خاطر خیانت ها و کارهای کثیفی است که در عراق مرتکب شده است و همچنین مریم رجوی هم اگر جرأت داشت و نمی ترسيد شوی مجازی و غیر مجازی را که بتواند با دروغ گویي روی آن سوار شود برگزار نمی کرد بلکه به جای آن برنامه کاملا خودی و با افراد دعوت شده و دست چین شده خودش یعنی برنامه های “خود گویی و خود خندی” می آمد در کلاب هاوس که یک مکان عمومی است و هر کسی می تواند بدون هیچ دعوتی وارد آن شود شرکت می کرد. آن وقت هم خودش و هم اسیران و مزدورانش می فهمیدند که چقدر به قول خودش کانون شورشی و هوادار دارد. حتی در همین خارجه.

بله این همان ماهیت کثیف این فرقه و ادعاهای دروغین آزادی و دموکراسی آن است که ما جداشدگان سالیان است آن را افشا کرده و می کنیم و اکنون برای همۀ ایرانیان در خیابان های اروپا به وضوح روشن و شناخته شد.

غفور فتاحیان

خروج از نسخه موبایل