رضا جان سلام
امیدوارم حالت خوب باشد برادر. می دانی چه مدت است از تو بی خبرم؟!
برادر جان می گویند وضعیت کمپی که در آن زندگی می کنی خوب نیست. من نگرانت هستم. چگونه این همه سال خانواده ات را رها کرده ای و خبری نمی گیری. لطفا اگر برایت امکان دارد تماسی با ما بگیر و از وضعیتت ما را با خبر کن.
رضا جان باور کن هنوز هم ما همیشه به یادت هستیم. یادم می آید قبل از اینکه از ایران خارج شوی به ما گفتی مدتی می روم و با وضعیت مالی خوبی پیش شما بر می گردم . رفتی و به دام فرقه افتادی. سالها از آن موقع که رفتی می گذرد. از شرایطت بی خبر و دل نگرانم. چه کنم که دستم بسته است و راهی برای سفر به آلبانی ندارم تا دنبالت بیایم تا از نزدیک با هم دیداری داشته باشیم.
همه خانواده دلشان برایت تنگ شده است. افرادی که از کمپ خارج شده اند می گویند شما از ابتدایی ترین آزادی ها هم محروم هستید. می دانم که به این راحتی نیست. اما تو هم اگر تلاش کنی می توانی مثل بقیه خودت را نجات بدهی. بیا بیرون و دل ما را شاد کن. ما هم هر کمکی از دستمان بربیاید برایت انجام می دهیم.
انتظار همه خانواده ات از شما این است که خودت را نجات دهی و در دنیای آزاد قدم بگذاری.
به امید دیدارت – برادرت حسن زنگنه