در نگاهی گذرا به تاریخچه ننگین فرقه رجوی، اصل خدشه ناپذیری را می بینیم تحت عنوان دروغپردازی و فریبکاری که با توسل به این اهرمها یا برای تحمیق سیاستمداران از آنها سود می جوید و یا جهت سرکوب و از میدان بدر کردن منتقدین مورد استفاده قرار می دهند. از همان بنیانگذاری این فرقه فاشیستی، دروغ و فریب از ابزارهایی بوده که تا به امروز بعد از 4 دهه جنایت همچنان از این گونه ابزارها استفاده می کنند در واقع این فرقه روز را بدون دروغ و فریب به شب نمی رساند.
چندین دهه است ازسوی باند رجوی تبلیغ می شود که بنیانگذاران این فرقه، حنیف نژاد، سعید محسن و بدیع زادگان بودند. ولی فی الواقع نفر سوم فردی بود بنام عبدالرضا نیک بین رودسری که باند رجوی، بدیع زادگان را بجای او قالب کرده است. دلیل آن هم این است که نمی خواهند به خلق قهرمانشان راست گفته باشند که آقای عبدالرضا نیک بین رودسری سازمان را ترک کرده و راه دیگری را در پیش گرفتند.
بنابراین وقتی که این فرقه تروریستی ازهمان ابتدا تخم دروغ و نیرنگ را کاشته و دراین فضا نشو و نمو کرده باشد، دیگر از آنها انتظاری به غیر از این نمی باید داشت. کسانیکه ادعا می کنند اسلام آنها اسلام راستین است و خودشان را پیروان راستین حضرت محمد، حضرت علی، سایر امامان بویژه امام حسین می دانند، می شود از این جماعت شارلاتان پرسید که آیا در مرام باند شما دروغ گفتن و فریب دادن مردم چه جایگاهی دارد. البته اگر رجوی دهان گشادش را باز بکند خواهد گفت: نفوذبالله مجاهد و دروغ!، ما مجاهدین صد و بیست هزار شهید دادیم چه نیازی به دروغ گفتن داریم. بلافاصله دروغ دیگری مقابل شما سبز می شود و آن اینکه مستر رجوی آمد ابرویش را درست بکند چشمش را درآورد. آخر دروغ شاخ نیست که از سر رجوی جنایتکار بیرون بزند و مردم چهره دیو صفت او را ببینند. از مقطع سی خرداد سال 60 تا به این تاریخ لیستی که ازمجموعه کشته شدگان باند تروریستی رجوی بچاپ رسیده که هم بزبان فارسی و هم انگلیسی آنها موجود است حدود بیست هزارنفر بوده است که اگر به دقت آنها را مورد ارزیابی قرار بدهیم درصد زیادی از آنها دروغی بیش نیست. در این لیست اسامی ای را شبیه به این اسامی می بینید مانند حسن فرزند علی-مجاهد-تاریخ اعدام ندارد، نقی فرزند مراد-مجاهد-اعدام، غلامرضا مشهدی-فرزند بشیر و هزاران اسم دروغین دیگردر این لیست قلابی یافت می شود. بهترین گواه بر دروغگویی و جعل اکاذیب توسط باند رجوی را میتوان در کتابی که توسط ایرج مصداقی هوادار شرمگین باند رجوی تهیه شده جستجو کرد.
اگر از این دروغگویان بپرسی با وجود هزاران اسم جعلی در لیستهای کذائی که مجموعا بیست هزار نفر ذکر شده است چرا از صبح تا شام در بوق و کرنا این دروغ را می دمید که رژیم صد و بیست هزار نفر را اعدام کرده است ؟ در جواب بارها و بارها گفته اند و همچنان بر این دروغ بزرگ پای می فشارند که نه خیر رقم ذکر شده کمترین است! زیرا ما به دلیل وجود خفقان حاکم نتوانستیم به ایران رفته و تحقیق دقیق بکنیم! خب از این جعالان باید پرسید اگرآمار بیست هزار را از شما بپذیریم که البته بسیاری از آنها آب است صد هزار نفر باقی مانده را که در هیچ کجا نه نامی از آنها نیامده، نه نام فامیلی از آنها آمده، نه ذکری از اینکه فرزند چه کسی هستند آمده، نه سنی ازآنها آمده، نه میزان تحصیلات مشخص شده، نه معلوم شده که اهل کدام شهر هستند، نه معلوم شده در کجا و در چه زمانی اعدام شده اند ؟. شایان ذکر است سالها پیش از این آقای عبدالکریم لاهیجی گفتند تعدادی از آنها که نامشان در لیست کذائی آمده هنوز زنده هستند. ولی باند رجوی با علم بر اینکه درصد بالائی از لیست دروغ محض است و یا کسانی از این لیست هنوز زنده هستند ولی حاضر نیست بپذیرد که اشتباهی در تشکیلات کبریائی فرقه اش رخ داده است. من توصیه می کنم برای اشراف بیشتر به دروغپردازی فرقه رجوی به کتاب فوق الذکر مراجعه شود.
اخیرا که باند رجوی از خواب خرگوشی بیدار شده یادش آمده که احمدی نژاد در زندان اوین شکنجه می کرده و تیر خلاص نیز مثل سعید شاهسوندی (1) به زندانیان می زده! دراین فاصله اطلاعیه های شماره داری در سایتهای وابسته اش بچاپ رسانده که قابل تامل است در این اطلاعیه ها آمده که امضاکنندگان خودشان طعم شکنجه ها در زندانهای رژیم اعم اززندان اوین،گوهردشت و… را چشیده اند. و همگی آماده اند تا در دادگاه! شهادت بدهند.
در میان این اسامی ازجمشید پیمان بختیارچی سابق(2)،علی دوستکام چماقدار لمپن باند رجوی درسوئد تا شاعرک سابق دربار رجوی اسماعیل وفا یغمائی یافت می شود. هیچ کدام از این اراذل و اوباش نه شکنجه شده اند و نه در زندان بوده اند و بصورت خیلی مشمعزکننده اینکه یغمائی شارلاتان که همه را به سوی باند تروریستی رجوی فرا می خواند به اقرار خودش هم از باند رجوی استعفا داده و هم عضویت در شورای رجوی را به لقایش بخشیده و کناره گیری کرده است.(3) باید از این تروریست بازنشسته پرسید آخر شارلاتان اگر این باند تبهکار برای رهائی مردم مبارزه می کند و دردی است برای درمان مردم چرا از این باند تبهکار فاصله گرفتی و فرزندت را از شهر امیرخیز بخوانید شهر بدنام اشرف به سوئد آوردی ولی همچنان به اشرف نشینان درود می فرستی و شعر می سرائی.
در میان امضاها، دو نفر هم هستند که سالها پیش از ایران به نروژ آمده اند و در آن سال کودک خردسالی بیش نبودند و این دو نفر نه رنگ زندان را دیده اند و نه می دانند شکنجه یعنی چه مانند آن دیگری که برای اغفال مردم نروژ به دروغ گفته است که سالها در زندان بوده و چندین بار او را برای اعتراف گیری چند ضربه شلاق زده اند.
همانطور که گفتم درب بنیان این باند تبهکاربر پاشنه فریب و دروغ می چرخد و ایادی شارلاتان آنها نیز ازاین امر پیروی می کنند. در میان این اسامی کسی هست که با دزدیهای کلان از بودجه انجمن به نان و نوائی رسید و فرقه رجوی برای اینکه ایادی دیگرش مسئله دار نشوند بصورت تاکتیکی او را به کشور دیگری فرستادند. ولی مدتی استکه دوباره سروکله اش برای دزدیهای بیشتر پیدا شده و به جمع بزرگ دزدان بازگشته است. درهمین لیست، شارلاتان دیگری که با دروغپردازی کیس امنیتی درباره قتل یک ناشر برای خودش تهیه کرد تا خودش را به پایتخت نروژ برساند. و اکنون باند رجوی او را در رنگرزی بعنوان روشنفکرو… به مردم قالب می کند.
توضیحات:
1- هزاران بار این تهمت به سعید شاهسوندی زده شده است و آدرس شاهسوندی نیز معلوم و مشخص است پس چرا باند دروغگو و تروریستی رجوی نقد (به دادگاه کشاندن سعید شاهسوندی) را رها کرده و پیگیری قانونی نمی کند و بدنبال احمدی نژاد زوزه می کشد.
2- بختیار هم مانند رجوی خیانتکار مبالغ زیادی از صدام دریافت کرد و در مقابل سوالی که چگونه این پولها را پس خواهی داد بختیار با بی شرمی تمام گفته بود بعد از سرنگونی رژیم با فروش یک روز نفت آن را می پردازیم. تو گویی که نفت ملک شخصی بختیار بوده و ما نمی دانستیم.
3- یغمایی در نامه ای به یاسرعزتی به او یادآور شده بود که نه عضو مجاهدین است و نه عضو شورا.
جعفر خوئی، سایت نگاه نو، دوم اکتبر 2007