روایتی از یک دگردیسی
اثری که هم اینک در معــرفی آن سخن میرود، چند و چون صیرورت سازمان موســــوم به مجاهدین خلق را در گذر دهههای متمادی و با اتکا به اسناد نشان میدهد. این پژوهش از سوی مهدی حقبین تألیف شده و مرکز اسناد انقلاب اسلامی به انتشار آن اهتمام ورزیده است.
تارنمای ناشر در ایضاحی پیرامون موضوع این کتاب چنین آورده است: “سازمان مجاهدین خلق ایران “،نام یک گروه سیاسی ـ نظامی است که در سال ۱۳۴۴، با هدف سرنگونی رژیم پهلوی تأسیس شد. این سازمان تحت تأثیر سرکوب قیام مردمی ۱۵ خرداد و در جریان تدوین استراتژی خویش به مبارزه مسلحانه رسید و به تدریج با بهرهگیری از تئوریها و تجارب جریانهای چپ و مارکسیستی، شیوه جنگ چریکی شهری را اتخاذ کرد. در سال ۱۳۵۰ بنیانگذاران سازمان و به دنبال آن اکثریت کادر آن از سوی ساواک دستگیر و اعدام شدند. با اعدام بنیانگذاران و تعدادی از کادرهای اصلی، سازمان ضربه سختی را متحمل شد تا جایی که در آستانه اضمحلال قرار گرفت. پس از ضربه شهریور ۵۰ تمامی نیروهای مذهبی و اصلی سازمان دستگیر شدند و اعضای دستگیر نشده – که دارای گرایشهای جدی به مارکسیسم بودند- هدایت سازمان را به دست گرفتند و همین اعضا رسماً تغییر ایدئولوژی سازمان از اسلام به مارکسیسم را اعلام کردند. این مسئله باعث ایجاد تضادهای جدی میان اعضای مسلمان و مارکسیست شده سازمان شد که در نتیجه به تصفیه و قتل نیروهای مذهبی سازمان از سوی اعضای مارکسیست در سازمان منجر شد. این کشاکش تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت….”
“از مجاهدین تا منافقین” در بخشی از خود درباره شرایط این گروه در پی فرار از ایران و حمایت دولتهایی، چون فرانسه از ایشان، نکات ذیل را مورد اشاره قرار داده است: “با توجه به اینکه اولین حامی ترورهای سازمان مجاهدین خلق کشور فرانسه بود، این امر باعث شد تا روابط ایران و فرانسه تیرهتر شود و هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس شورای اسلامی در جلسه ۴ اسفند ۶۰ مجلس شورای اسلامی، حمایتهای فرانسه از مجاهدین خلق را محکوم کند. رئیس وقت مجلس شورای اسلامی گفت: این جنایتکارها امروز در فرانسه جمع شدهاند و مشترکاً توطئه میریزند، البته امریکا حامی آنهاست. ما در تهران مراکزی را شناسایی کرده ایم که در همین رابطه از امریکا پول گرفتهاند و در همین راه پول خرج کردند که به ظاهر کمونیست هم نیستند، اما ما مسئولیت مشترک برای همه این جنایتکارها قائلیم و خصوصاً امروز فرانسه که مرکز تجمع این جنایتکارها شده، بختیار، بنیصدر، رجوی، اویسی، ازهاری و عبور و مرور رضا پهلوی و امثال اینها که ما میدانیم همه آنجا هستند و این فرانسه است که اینها را با هم متحد کرده و فرانسه باید در آینده تاریخ جوابگوی ملت ما باشد و ما از فرانسه به این آسانی نخواهیم گذشت. اگر هم ما بگذریم مردم ما و این محرومانی که جسدهای قطعهقطعه شده بچههایشان را از بیمارستان تحویل گرفتند و به گورستان بردند از فرانسه نمیگذرند، البته فرانسه هم بدون امریکا کار نمیکند… علاوه بر این بعدها که مکالمات و گفتگوهای مسعود رجوی و مقامات رژیم بعث عراق منتشر شد، مشخص گشت که همکاریهای فرانسه و سازمان مجاهدین خلق، فقط محدود به پناهندگی به مسعود رجوی نیست و فرانسه و واشنگتن، از انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخستوزیری اطلاع داشتند…”
علی احمدی فراهانی