لیبرتی محل استقرار نیروهای آمریکایی بود که آن را ترک کرده بودند. لیبرتی را به مجاهدین دادند. تمامی بنگالها با دیوارهای سیمانی اطراف آن پوشانده شده بود. هر بنگال دو سنگر سیمانی هم داشت ولی در همون ابتدای کار مجاهدین به یونامی گفتند اینجا زندان است ما میخواهیم تمامی دیوارهای بتنی و سنگرها را برداریم. هرچه یونامی و گردان عراق با این موضوع مخالفت کرد، مجاهدین کار خود را کردند. آنقدر فرماندهان مجاهدین از لحاظ فکری و علم نظامی عقب مانده بودند که نفهمیدند که دیوارها اهمیت حفاظتی دارد و یک ابرقدرت دنیا با آن همه نیرو که در عراق داشت و حفاظت هوایی ای که داشت، هر از چند مدت در همان دوران توسط گروههای عراقی خمپاره باران یا موشک باران میشد.
ولی رجوی راه را برای کشتار بیشتر اعضای خود هموار کرد چرا این کار را کرد دنبال تبلیغات بود که مریم رجوی در پاریس میتینگهای بیشتری برگزار کند. جان انسانها برای رجوی ارزشی نداشت و در اولین موشک باران لیبرتی فرماندهان رده بالای رجوی برای خود سنگرهای محکمی در عمق زمین درست کردند ولی با بیگاری کشیدن زیاد از اعضای پایین.
شبانه روز کیسه خاک پر میکردیم که یک تعدادی سر این موضوع از ناحیه کمر آسیب دیدند ولی برای رجوی این موضوع مهم نبود. تعداد زیادی کشته شدند و تعداد زیادی زخمی شدند و حاضر نبود لیبرتی را ترک کند. رجوی در یکی از نشستهای خود گفت وقتی رزمندگان فلسطینی سرزمین خود را ترک کردند و به خارج یا کشورهای عربی رفتند، دیگر به زندگی طلبی روی آوردند.
برای رجوی مشخص بود نیروها به خارج بروند دیگر نمیتواند هژمونی خود را به نیروها تحمیل کند و خیلی از نیروها پی زندگیشان میروند. و چنین شد. من خودم شاهد هستم در آلبانی تعداد زیادی از سازمان جدا شدند. آمار دقیقی ندارم ولی حدودا ۷۰۰ نفر جدا شدند به خصوص میلیشیایی که پدران و مادرانشان در سازمان بودند. اینها همه به کشورهای اروپایی رفتند.
این داستان تا همین الان ادامه دارد. از آنجایی هر کسی درخواست خروج از سازمان را میدهد، رجوی میگوید دو سال باید در اشرف ۳ بماند بعداً ما او را آزاد بکنیم، تعدادی از سازمان فرار میکنند. آنها پس از فرار پناه میآورند به انجمن نجات آلبانی و البته انجمن نجات آلبانی به عنوان اقدامی انسان دوستانه با آغوش گرم از این افراد استقبال میکند.
رضا اسلامی