نامه صبورا شعبانی خواهر محسن شعبانی اسیر در اشرف 3

داداش مهربانم امیدوارم حال دلت خوب باشد. به حرفهای خواهر دلتنگت گوش بده. برادر خوبم ای عزیز تر از جانم کجایی؟ کی این بد بختی و بیچارگی و اسیری تمام می شود!

برادر خوبم با اسیر شدن تو در سازمان مجاهدین خلق ما هم اسیر دوری تو شدیم. باور کن همه اعضای خانواده دلتنگ تو هستند. ما اعضای خانواده چقدر می توانیم با خاطرات گذشته تو زندگی کنیم. ای کاش تو هم آن خاطرات گذشته را در ذهنت به یاد می آوردی چون می دانم اگر این کار را انجام بدهی حتما به خاطر عشق و عاطفه خانوادگی از سازمان جدا می شوی.

محسن جان می دانی پدر و مادر و برادرت چقدر از غم دوری تو آه کشیدند تا این که جان به جان آفرین تسلیم کردند. این کاش قدری اینها را به یاد بیاوری .

آیا هیچ وقت از خودت سئوال کردی چرا سازمان از یک تماس تلفنی وحشت دارد؟ چرا این همه سال اجازه نداد با ما تماس بگیری ؟ مگر در تماس تلفنی چه حرفی گفته می شود که رجوی ها ترس دارند ؟ حتی اگر تماسی هم صورت گیرد باید با حضور چند نفر از اعضای سازمان انجام شود چون آنان به واقع ترس دارند .

همه اعضای خانواده و بقیه فامیل همه دوست داریم تو در کنارمان باشی تا با تو یک خانواده کامل را تشکیل بدهیم. من بحثم فقط رهایی تو از چنگال سازمان می باشد تا بتوانی بقیه عمرت یک زندگی خوب را تجربه کنی همانگونه که دوستان قدیمی تو این کار را انجام دادند و اکنون زندگی راحتی در کنار خانواده خود دارند. پس تو هم می توانی این را تجربه کنی.

برادر خوبم من چندین بار به اشرف آمدم ولی متاسفانه مسئولین سازمان به من اجازه دیدار ندادند ولی همانها باید بدانند ما خانواده ها دست از تلاش برای رهایی عزیزان خود بر نمی داریم چون اعتقاد داریم مقاومت ما باعث نابودی سازمان و رهایی شما خواهد شد. حال هر چقدر رجوی می خواهد ما را مورد توهین و ناسزا قرار بدهد. به این یقین داریم که هیچ وقت رابطه عاطفی را نمی تواند از بین ببرد این همان چیزی است که رجوی قدرت درک آنرا ندارد .

به امید دیدار برادر خوبم

خواهرت – صبورا شعبانی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا