مسعود رجوی از کشتهها اهداف خود را جهت مظلومنمایی و امتیاز گرفتن و بهرهبرداری سیاسی استفاده میکرد.
یادم میآید 7ام مرداد ماه ، در درب ۲۰۰ در شرق اشرف که زیر رگبار و حمله زرهیها بودیم فضلی و بقیه به اصطلاح فرماندهان در فاصله دوری از نفرات نزدیک مزار با تلفن در تماس بودند. چندین نفر زیر زرهی له شده بودند و بسیاری تیر خورده بودند. تعجب میکردم چرا فرمان عقبنشینی در این نبرد نابرابر با دست خالی در برابر آماج گلولهها و هامویها را نمیدهند.
معلوم بود فرمان از طرف مسعود و مریم بود تا نفرات بیشتری کشته شوند. تا استفاده سیاسی کند و بقول مسعود اشرف باید بایستد تا جهانی از اشرفیان حمایت کند و جان اعضا گرفتار تشکیلاتش برای شان مهم نبود.
درحمله ۱۹فرردین ۱۳۹۰همینطور بود که باعث مرگ ۴۶ نفر و مجروح و مصدوم شدن صدها نفر شدند.
در ۱۰شهریور بهبهانه حفظ اموالش ۵۲ نفر را به کشتن داد و ۷ نفر گروگان گرفته شدند. این حکایت ادامه داشت تا موشک باران ها.
در برابر موشک ها فرمول ۵ تا۱۰ثانیه را کشف کرد. تیوالها را در بدو ورود که حفاظ بنگالها بودند اصرار داشتند از کمپ بیرون کنند. بعد برای حفاظت از اصابت موشکها نفرات را وادار به بیگاری برای کندن سنگر و پرکردن کیسههای شن کردند اما هربار کشته میدادند تا از این کشتهها بتوانند اهداف خود را جهت مظلومنمایی و امتیاز گرفتن و بهرهبرداری سیاسی پیش ببرند.
۷آبان من و یک نفر دیگر در ضلع شرقی لیبرتی سر پست بودیم. میدیدم موشکها از بالای سرمان روی بنگالها و سالنها فرو میآمدند. صدای موشکها و قدرت انفجار و تخریبشان بسیار قویتر و با موشک بارانهای قبلیها خیلی فرق میکرد.
موشکی در یک سنگر که بیش از ۲۰نفر در آن پناه گرفته بودند فرود آمد که همه را تکه تکه کرد.
در اینجا دیگر فرمول خودساخته رجوی که ۵ تا۱۰ثانیه به سنگرها برویم که نخوریم، با آن موشکهای تقویتشده دیگر کارایی نداشت. و بدین صورت اینبار هم جنایتی دیگر از طرف سازمان برعلیه اعضای گرفتارش به جنایاتشان افزوده شد. اما بازهم این کشتار را نیز توجیه و آنرا موهبت و راهگشا برای خود میدانست.
بیجار رحیمی