سوال از مسعود رجوی ملعون: آیا خونهای ریخته شده در کمپ لیبرتی پلی به سوی تهران را هموار کرد؟
باید دید که این همه کشته در لیبرتی زمینه قبلی داشته یا اینکه یکمرتبه این فاجعه انسانی پیش آمد .
در سال 1391 که تقریبا همه اعضای سازمان از اشرف نقل مکان کردند و به لیبرتی آمدند همه محلهای مسکونی حفاظت فیزیکی داشت که از اصابت گلوله در امان بودند. تی والهای چند تنی و همچنین سنگرهای بتنی .
از بدو ورود به لیبرتی، سازمان بحث زندان سازی را روی میز آورد و همین باعث شد همه حفاظت فیزیکی اماکن برداشته شود و افراد در کانکس هایی با دیواره های کاغذی استراحت کنند. مدتی نگذشت که لیبرتی در سپیدهدم مورد تهاجم موشکی قرار گرفت و تعدادی کشته شدند که این موارد چندین بار تکرار شد تا رسیدیم به هفتم آبان ماه 1394. پنجشنبه بود روزی که همه افراد در حال تماشای فیلم بودند که به یکباره صدای انفجارهای مهیب همه را جاکن کرد و افراد برای حفظ جان خود به هر سو میدویدند. هیچ جا امن نبود چون بجز جای فرماندهان خاص که تعدادی حدود یک ماه برای آنها سنگرهای ضد بمب ساخته بودند ولی بقیه زیر موشک باران قرار داشتند.
بعد از کشته شدن تعدادی رجوی طلبکار شرق و غرب عالم شده بود. در همان ایام رجوی در نشست صوتی که گذاشت گفت ما اگر بتوانیم قرارگاه فلان را بگیریم خوب است. ببینید او هنوز بعد از کشته شدن تعدادی دنبال ماندن در عراق بود. البته او و همسرش در ساحل ساکن بودند و این نسخه برای کسانی بود که در جهنم گیر افتاده بودند. رجوی میخواست به هر قیمت در عراق بماند که با شعارهای توخالی افراد را نگه دارد و مانع از ریزش آنها شود. با شعارهایی مثل اگر اشرف بایستد جهان خواهد ایستاد و یا شعار لیبرتی پلی به سوی تهران و از این قبیل شعارها که هیچ برد بیرونی نداشت و فقط برای مصرف داخلی بود.
باید از رجوی سئوال کرد که چرا بعد از این کشته ها در عراق ماندگار شدی؟! آیا خونهای ریخته شده پلی به سوی تهران را هموار کرد؟!
البته که نه. چون رجوی به زبان اشهد خودش گفت سرنگونی را آرمانی ببینید یعنی که هر چه شعار دادیم همه حرف چرت بود و همه آن خونهایی هم که دادیم همه هدر رفت. خب اگر از رجوی سئوال کنیم که شما چه جوابی برای این همه خونهای ریخته شده دارید در جواب خواهد گفت من به هیچ کس پاسخ نخواهم داد چون خونها از آن من است. به راستی که به رجوی باید گفت سر بزنگاه که میخواهد اتفاقی بیفتد، شما خوب کار میکند و هم خود و هم همسرت صحنه را خالی میکنید. مرگ و خون دادن برای بقیه است نه خودتان .
علی هاجری