با سلام. من موسی دامرودی هستم و 29 سال در مناسبات و تشکیلات رجوی بودم.
و 29 سال فریب وعده های توخالی و دروغ آنها را خوردم.
بله سازمانی که مدعی است که بر سر لوحه سازمانش فدا و صداقت نوشته شده است، با دروغ و وعده رفتن به خارج نفرات را گول میزد و به اشرف می آورد. من در جنگ ایران وعراق اسیر شدم ودر کمپ منتظر اتمام جنگ وتعویض اسرا بودم.
مهدی ابریشمچی وارد کمپ اسرا شد و در بین اسیران گفت هرکسی که میخواهد از اردوگاه و اسارت آزاد شود میتواند به سازمان بپیوندد و به اشرف بیاید و اگر در اشراف مشکل و سخت بود می تواند به عنوان هوادار به کشورهای اروپایی برود که خیلیها مثل من به همین امید فریب خوردیم و به اشرف آمدیم.
بعد از مدتی متوجه شدیم که نه تنها خبری از رفتن به اروپا نیست بلکه دیگر به ایران هم نمیتوانیم برویم و سران سازمان میگفتند که شما اگربه ایران بروید چونکه آمدید به اشرف و در مناسبات ما بوده اید ایران شما را اعدام میکند و اینطوری نفرات را وادار به ماندن در تشکیلات خود میکردند که هیچ انتخاب دیگری بجز ماندن در اشرف نداشته باشند و یا هر سال به نیروها وعده سرنگونی میدادند مثل سین سرنگونی که من تا سین 40 که در کشار بودیم یادم هست و هر سال هم که سرنگونی میسر نمیشد علت را به گردن نیروهای نگونبخت میانداختند.
یادم هست در نشستی خانم مریم رجوی صراحتاً گفت که مقصر اصلی اینکه سرنگونی حاصل نشده است شماها هستید چراکه برادر کار خودش را کرد و زمان سرنگونی را مشخص کرد ولی شما چونکه انقلاب نکردید و پای انقلاب و طلاق نیامدید نتوانستید سرنگون کنید و سر انقلاب را هم در گل فرو کردید.
بله بجای اینکه رهبری بگوید من اشتباه کردم و استراتژیم غلط بود و یک ذره صداقت میداشت که اشتباهاتش را به گردن بگیرد، مریم رجوی با وقاحت تمام میگفت رهبری اشتباه نمیکند و شما باید نکرده هایتان را بخوانید و جواب رهبری را بدهید. بدین شکل نیروها را بدهکار رهبری میکرد و الان معلوم است و برای همه روشن شده که سازمان و رهبری نه صداقت دارند و نه ذره ای فدا. چرا که سر بزنگاه ها رهبری غیب میشود و در میرود. بله این است معنی فدا و صداقت در سازمان رجوی.
موسی دامرودی – تیرانا