در مسیر تهی کردن فرد از هر ارزش انسانی و در جریان سلسله نشستهای مغزشویی و در راستای آن ، نشستی جمعی گذاشته شد و رجوی گفت: نشستهای غسل هفتگی هدیه ای از من به شما!
او توضیح داد که این نشستها برای نزدیک شدن هر چه بیشتر شما به انقلاب مریم و شستشوی روح و روانتان از زنگارهای استثماری جنسی و جنسیتی است. این توضیح برای ما کافی بود تا این موضوع را حس کنیم که کم کم میخواهند تا سلولهای باقی مانده از انسانیت ما را هم نابود کنند، زیرا آنها میگفتند که غرائز انسانی خودتان را هم از بین ببرید و این مسئله جدای از زن و زندگی نبود! زیرا پشت سر هم بعد از اعلام این نشست قوانین و ضوابط و چارچوب هایش ابلاغ میشد و ما هم به ناچار ملزم به اجرا بودیم .
قانون این بود که لغزشها و ذهنیتهای مربوط به خانه و همسر و بچه دار شدن و تشکیل خانواده را و همینطور هر چیزی در رابطه با زن که به ذهنمان می آمد را هر روز بنویسیم و در نشستهای غسل هفتگی در روزهای جمعه، جلوی جمع 40 نفره بخوانیم و آن جمع هم که خودشان هم همان موردها و نمونه های دیگری را داشتند، بهمان انتقاد کنند که مثلا چرا این مورد به ذهنت آمده است و با فحش و فضیحت و بد دهنی شخص را متعهد به کنترل ذهن خودش کنند. در این رابطه بحثها و مقالات بسیاری نوشته شده است .
اما روزی آمدند و گفتند که از این پس خانواده را هم وارد فاکتها و نمونه های گزارشات غسل هفتگی کرده و بخوانید، این مورد مرا به هم ریخت و رابطه گزارش نویسی درباره ذهنیتهای جنسی و جنسیتی و زن و بچه را با عواطف و احساس خودم به پدر و مادرم و خواهرم و برادرانم نمیدانستم ! و برایم قابل هضم نبود. ( البته این رابطه را سوال کردم ، ولی خیلی محترمانه گفتند دهنت را و ذهنت را ببند و هر چه میگویند انجام بده ) .
بعد از این برخورد نباید بیشتر سوال کرد و یا ادامه داد زیرا که : یک مارک بریده و یا مزدور و یا نفوذی و یا یک پا در مبارزه و یک پا در زندگی دارد ، به شما میزنند و دیگر میشوی مجاهد روی میز و برایت مراقب میگذارند و درهر نشستی سوژه جمعی میشوی که توسط خود مسئول نشست تحریک شده اند که بریزند سرت و از زنده بودن پشیمانت کنند، لذا هرگز نباید سوالی کرد زیرا که خود ما آگاهانه رباطهای در دست رجوی و تشکیلات بودیم و هر روز کوک میشدیم. سوال من این بود :
چرا خانواده در نشستهای غسل هفتگی؟ احساس هر انسان به خانواده اش یک احساس پاک عاطفی و یک احساس خونی است این مورد نه یک احساس جنسی است و نه یک احساس جنسیتی. پس چرا؟ من که با خانواده لغزشی متوجه ام نیست !؟
بعد از اینکه از اتاق کار مسئول بیرون آمدم به این فکر کردم که با پدرم وقتیکه به اشرف آمده بود ، برخورد تند و خشنی کردم، البته مقدار زیادی از این رفتار را به اجبار انجام دادم زیرا که یکی از مسئولین پهلویم نشسته بود ، پدرم عکس خواهر و برادرانم و مادرم را آورده بود و به من نشان داد، من هم علیرغم میل باطنی ام در یک نگاه لحظه ای همه را در ذهنم حفظ کردم و در واقع از روی همه آنها در ذهن عکس گرفتم ، همه را پرت کردم روی زمین و با پرخاش به پدرم گفتم این آشغالها چیه با خودت آورده ای ، من اینجا صدها خواهر و برادر دارم و دیگر با مزدوران اطلاعات به اشرف نیا ! البته خودم باورم نمیشد که بعد 26 سال دیدن پدرم دارم چنین برخوردی می کنم. بغض گلویم را خوردم. لحظه سختی بود. فقط ما جدا شدگان میدانیم و حسش میکنیم .
برگردیم به موضوع غسل هفتگی؛ آری مریم خانم و انقلابش و خود رجوی فکر میکردند که همه اعضا در تشکیلات و بقول خودشان کادرها و اعضای تراز مکتب و گوهرهای بی بدلیل ( لقب برادران ) و نوامیس ایدئولوژیک ( لقب خواهران ) که البته همه این القاب هندوانه های کذایی زیر بغل هر کادر تشکیلاتی بود، جنسی هستند و مسائل جنسی است که میتواند خوره مجاهد خلق انقلاب باشد، لذا همه تمرکز روی این موضوع شکل میگرفت و هر نمونه گزارشات کثیف تر بود و خوانده میشد مورد تشویق بیشتری قرار میگرفتی! گزارشات بایستی با ذهن کثیف و آلوده رهبر و دنبالچه هایش در لایه های مسئول همخوانی میکرد و با گزارشاتی که ما میخواندیم خودشان را ارضا ء ذهنی و روحی میکردند .
بله خانواده قدرت متلاشی کردن و نابود کردن انقلاب مریم خانم را بیشتر از ذهنیتهای جنسی و جنسیتی داشت و طبق معمول محاسبه رجوی در این مورد هم اشتباه بود. دیدن زن و تصورات جنسی آنچنانی خللی در کارها و فعالیتها و ماندن ما در صف تشکیلات با تمام مصائب و مشکلاتش ایجاد نمیکرد و خدا را شاهد میگیرم که هرگز اثری در راه مبارزه و رعایت قوانین و ضوابط انقلاب در روی خودم نداشت ، اما آمدن پدرم و دیدن عکسهای خانواده ام در یک نگاه و بعد آمدن مادرم و 2 روز را سپری کردن در هتلی در اشرف به همراه پدرم و بعد دیدن پدران و مادران دیگر اعضا در واقع بمباران انقلاب و ایدئولوژی کذایی مریم در طی 12 سال بود.
در اینجا بود که فهمیدم شامه ضد ارزشهای انسانی رجوی خوب عمل کرده که میگوید ذهنیتها در رابطه با خانواده را در نشستهای غسل هفتگی بخوانید زیرا که او خوب میدانست که زنده شدن خانواده در ذهن مجاهد خلق انقلاب کرده توطئه ای قوی در مقابل انقلاب بی ریشه درونی مجاهدین است و نه زن و ذهنیتهای جنسی که خودش بیش از همه به آن آلوده بوده و هست! مریم رجوی میگفت به میزانی که به زن، زندگی و خانواده فکر میکنید و در ذهنتان برجسته میشود ، به همان میزان از رهبری و مبارزه دور میشوید به همین دلیل پس از مدتی خانواده را جوخه تیرباران تشکیلات خواندند و نه زن و آلودگیهای جنسی را.
درود بر خانواده های منتظر و چشم انتظار.
محمود دشتستانی
مریم رجوی میگفت به میزانی که به زن، زندگی و خانواده فکر میکنید،در ذهنتان برجسته میشود