اولین حضور خانواده های خوزستانی در مقابل پادگان اشرف – قسمت سوم

برگی از دفتر خاطرات

در قسمت قبل  از تاکید نخست وزیر عراق در رابطه با حق حاکمیت نیروهای عراقی بر پادگان اشرف گفتیم. دولت و ارتش عراق حفظ امنیت جانی اعضا مجاهدین خلق که بعنوان اشخاص پناهنده به عراق محسوب میشدند و در توافق با فرماندهان آمریکایی بر انجام آن ملتزم شده بودند را به مسئولین مجاهدین خلق اعلام کردند.

ستاد فرماندهی به دستور مژگان پارسایی جانشین مریم رجوی تشکیل جلسه دادند و مصوب کردند با ایجاد دیوار انسانی از اعضا مانع از حضور نیروهای ارتش عراق در اشرف شوند. ارتش عراق چندین بار اخطار داد و هشدارهای قبلی خود را تکرار کرد، ولی فرماندهان مجاهدین خلق به اعضا فرمان می دادند که از مقابل نیروهای ارتش عراق کنار نکشند. فرماندهان اعضا را تحریک و تهییج می کردند که به سربازان و فرماندهان عراقی فحاشی کنند و با سنگ و چوب و میله های آهنی به آنها حمله نمایند. در نهایت و بعد از اینکه تمامی اخطارها کارساز نشد، نیروهای عراقی درب را شکسته و وارد اشرف شدند. در جریان درگیری تعدادی از اعضای مجاهدین خلق کشته و زخمی شدند و از طرف عراقی هم چندین نفر مجروح گردیدند. فرماندهان مجاهدین خلق که خودشان از راه دور اوضاع را در کنترل خود داشتند دسته های دیگری از اعضای زن و مرد را در اطراف میدان گل ها جمع کردند تا مانع از ادامه پیشروی سربازان عراقی شوند و مستمرا به اعضا پیام می دادند تا آخرین نفر و نفس مقاومت کنند، حتی به قیمت اینکه تمامی نفرات کشته شوند.

ارتش عراق علیرغم تقلاهای بی فایده مجاهدین خلق به پیشروی خود ادامه دادند و در اهداف مشخص شده مستقر شدند. این درگیری ها در نهایت بعد از دو روز و با کشته شدن 11 نفر و مجروح شدن دهها نفر دیگر و موفقیت ارتش عراق پایان یافت. البته این درگیری ها در نهایت و با قربانی شدن اعضا باعث تغییر روش و تجدید نظر در اهداف جاه طلبانه رهبران مجاهدین خلق نشد بلکه آنها با ادامه لجبازی های خود تا سال 90 سعی کردند با تشکیل جلسات و انتقال تحلیل های غیر واقعی به اعضا وانمود کنند که به هر شکل ولو به بهای کشته شدن تمامی اعضا اجازه دخالت ارتش عراق در امور داخلی اشرف را نخواهند داد.

رجوی در خواب و خیال کسب قدرت در عراق انرژی و جان اعضا را صرف درگیری با ارتش عراق کرد، البته مسئولین مجاهدین خلق و در راس آنها مریم و مسعود هیچگاه فاش نکردند ترس آنها از حضور ارتش عراق در اشرف برای چیست؟ پاسخ برای همه مشخص بود، ایجاد پست های بازرسی و حضور سربازان عراقی در اشرف بعد از سالها می توانست انگیزه فرار اعضا را بالاتر ببرد. و برای رهایی از جهنم اشرف از سربازان عراقی کمک بگیرند. رجوی به نیروهایش گفته بود که شلیک مرز سرخ نیروهای مالکی است و او به هیچ وجه دستور شلیک مستقیم نمی دهد و در صورت حمله ارتش عراق، آمریکا دخالت خواهد کرد. بدین ترتیب اعضا را تشویق و تحریک به درگیری می کرد.

بدنبال همین تحریک های فرماندهان در سال 90 نیروهای عراقی در 19 فروردین از چندین نقطه شروع به پیشروی به داخل اشرف کردند و اقدام به تیراندازی نمودند. همه اعضا شوکه شده بودند چون بنا به گفته رجوی ارتش عراق قرار نبود شلیک کند. اما رجوی با وقاحت هرچه تمام تر پیام داد مگر در جنگ شیرینی تقسیم می کنند؟ من که به آنها گفته بودم بیا،بیا!

اشرف
رجوی از افراد به عنوان سپر انسانی استفاده کرد

در جریان این درگیری ها باز تعدادی از اعضای معترض و خواهان جدایی نیز کشته شدند. که بدین ترتیب مورد تسویه حساب تشکیلاتی قرار گرفتند. رجوی در نشست ماه مبارک رمضان تعارف را کنار گذاشت و گفت نیم درصدی در میان شما هست که می گویند ای کاش ششم مرداد و نوزدهم فروردین عملیاتی نمیشد و مقاومت نمی کردیم و کشته نمی دادیم، اما من و مریم از 360 و 470 کشته هم استقبال می کردیم!

درگیری با ارتش عراق و کشته شدن تعدادی از اعضا نگرانی و ناراحتی زیادی میان خانواده ها ایجاد کرده بود و مستمرا اخبار این درگیری ها را از طریق تماس با دفتر انجمن نجات خوزستان پیگیری می کردند. آن روزها خانواده ها شرایط و وضعیت روحی و روانی بدی را تجربه می کردند. از طرف دیگر طبق خبرهایی که از درون پادگان اشرف می رسید دافعه زیادی هم میان اعضا ایجاد شده بود و آنها بشدت نگران وضعیت آینده بودند، رجوی برای مقابله با این شرایط ایجاد شده در پادگان اشرف طی پیامی و بمنظور مقابله با موج نارضایتی اعضا و تحت الشعاع قرار دادن آن اعلام کرد هرکس در این شرایط بخواهد اشرف را ترک کند دستش به خون شهدای نوزدهم فروردین آغشته خواهد بود! و با این ترفند تلاش کرد همچنان اعضا را تحت اسارت خود داشته باشد.

با این حال سوالات اعضا و ابهامات آنها به قوت خود باقی بود. اولین سوالی که به ذهن اعضا خطور می کرد این بود که چرا هیچ یک از فرماندهان بالا و شورای رهبری در میان کشته شدگان نیست؟! مریم رجوی در چنین شرایطی در فرانسه چکار می کند؟

تلاش و درخواست خانواده ها برای رفتن به عراق و دیدن وضعیت عزیزانشان از نزدیک هر روز بیشتر میشد. آنها مستمرا اسامی اعضای کشته شده را سوال می کردند و نگران حضور وابستگان خود در میان کشته شدگان بودند.

ادامه دارد…

علی اکرامی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا