دلنوشته مادر پروانه ربیعی عباسی اسیر در فرقه رجوی

دردم را به چه کسی بگویم؟ چندین نامه برای سازمان های حقوق بشری ارسال کردم، اما جوابی نگرفتم. اگر حقوق بشری وجود داشت جواب یکی از نامه های مرا می دادند. جای ظالم با مظلوم عوض شده است.

ما خانواده های اعضای گرفتار در تشکیلات رجوی خیلی مظلوم هستیم. جگرگوشه هایمان اسیر دست ظالمی هستند که ظلمش برای همه ثابت شده است. اما نمی دانم چرا کسی کاری نمی کند. چرا هیچ کدام از ارگان های حقوق بشری در سراسر دنیا به داد دل ما خانواده ها نمی رسند.

من و ما بقی مادران مظلوم هستیم، رجوی بیشترین ظلم را به ما کرده است. فرزندان ما را ربوده و آنها را در کمپ زندانی کرده است و اطلاعی از فرزندانمان نداریم. برای مقامات آلبانی هم بارها نامه نوشته ام تا شرایط تماس و یا ملاقات من با فرزندم را مهیا کنند. تا به داد دلم برسند.

مهین حبیبی مادر پروانه ربیعی عباسی
مهین حبیبی مادر پروانه ربیعی عباسی در مقابل پادگان اشرف در عراق

من چندین بار به عراق و درب اشرف سفر کردم و خاطرات زیادی در کنار پادگان اشرف در عراق دارم. خاطرات بدی در آنجا برای من ثبت شد. واقعا رجوی می تواند خودش را انسان خطاب کند؟ بر روی خاک ریزهای پادگان اشرف حنجره خودم را پاره می کردم و از رجوی و سرانش درخواست می کردم و التماس می کردم تا با دخترم پروانه دو دقیقه دیدار داشته باشم اما جوابی نگرفتم. تنها جوابی که می گرفتم بد و بیراه و فحاشی بود که از طرف سران رجوی نثار من می شد. پروانه تنها دخترم است دختری که با بدبختی او را بزرگ کردم و الان در زندان رجوی به سر می برد. امیدوارم آه ما مادران بیشتر از این رجوی را زمین گیر کند. مادری در کنار پادگان اشرف در عراق حرف خوبی به من زد. او می گفت گویی که ما ارث پدری رجوی را می خواهیم که این چنین با ما رفتار می کند. فرزندانمان را می خواهیم. آیا این جُرم است؟!

امیدوارم دخترم پروانه هر چه زودتر خودش را نجات بدهد و دل مادرش را شاد کند.

مهین حبیبی – مادر پروانه ربیعی اسیر در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا