سازمانی که تار و پودش آمیخته با نیرنگ و فریب است و استراتژی جز دروغ ندارد، خبر هم که منتشر می کند دروغ است. تحلیل هم که می کند بر اساس اطلاعات دروغین است. شعار هم که می دهد دروغ است. آمار هم که می دهد دروغین است.
برای ملموس شدن قضیه، یکی از هزاران مثالی را که با چشم خودم دیدم برایتان بیان می کنم:
وقتی سازمان مجاهدین خلق در عملیات فروغ جاویدان شکست خورد و نیروها به اشرف بازگشتند از تمامی افراد سالم و مجروح سئوال شد در جبهه جنگ چه اتفاقی افتاده است و در کجا شلیک کردند. و بر اساس اطلاعات هر فرد و سازماندهی که داشت آمار تلفات ایران محاسبه شد. بطور مثال من خودم در قسمت توپخانه بودم آماری که از من و نفراتم بعد از زخمی شدنم گرفتند به این صورت بود که چند گلوله توپ شلیک کردید و با محاسبه اصابت هر گلوله می توان چند فرد را کشت و یا زخمی کرد؟ اینکه گلوله های توپ به کجا خورده و اینکه آیا اصلاٌ تلفاتی داشته یا خیر مهم نبود! یا از نفرات پیاده سئوال می کردند که شما به چند نفر شلیک کردید و با محاسبه اینکه هر گلوله می تواند فرد را بکشد آمار تلفات طرف ایرانی را حساب می کردند. البته بودند افرادی که به خاطر اینکه آمار کشته های خود را بالا ببرند و خودی نشان بدهند آمار کشکی به مسئولین می دادند و بعد سازمان آمار را طبق همین داده ها اعلام می کرد.
شیوه دیگر بالا بردن تلفات مراجعه به روزنامه های رسمی کشور بود. هر جا خبری از فوت فردی دیده می شد آنرا به عملیات فروغ جاویدان ربط می دادند تا اینگونه هم آمارشان را بالا ببرند و در انتها به اسم ستاد اجتماعی داخل کشور اطلاعیه صادر کرده و پیروزی شان را اعلام می کردند البته این آمارها بیشتر مصرف درون تشکیلاتی داشت.
خلاصه اینکه، سازمان ماجراها را آنطور نقل می کند که منافع خودش تأمین شود و بس. در پی برگزاری انتخابات اخیر در ایران هم آمارهایی ارائه داده که حتی نیاز به تحلیل و بررسی و راستی آزمایی هم ندارند. این آمارها برای تخطئه نیروهای داخل مناسبات و همچنین لابی های پولی است.
هادی شبانی