در قسمت قبل توضیح دادیم که رجوی چگونه اعضا را به طور غیر مستقیم تهدید و سرکوب می کرد. او هرگز شخصا و بطور رسمی دستور شکنجه و زندانی کردن اعضای خود را صادر نمی کرد. در این قسمت به ایجاد رابطه های عاطفی به منظور سرسپرده کردن هر چه بیشتر اعضا می پردازیم.
الف – ایجاد رابطه های عاطفی و بمباران محبت:
کسانی که از انقلاب سال ۱۳۵۷ به مجاهدین خلق پیوستند کسانی بودند که در انقلاب شرکت داشتند و از همان زمان و یا پیشتر هوادار سازمان شده بودند.اینها کسانی بودند که تمایلات سیاسی قوی داشته و براساس تمایلات آرمانگرایی خود بدنبال تحقق آزادی و ایجاد دموکراسی و عدالت اجتماعی در جامعه بوده اند.
بنابراین برای جذب این قشر، تنها سابقه مبارزاتی سازمان درزمان شاه و یک رهبری کاریزماتیک کافی بود.
وجود مسعود رجوی در آن مقطع خود باعث ایجاد چنین رابطه های عاطفی بین وی و اعضای سازمان می شد. در آن زمان الگوهای رفتاری هم به تناسب همان شرایط بسرعت در کل تشکیلات ساری و جاری می شد. از جمله داشتن حسن همیاری و کمک به همنوعان در جامعه، پوشیدن لباسهای ساده (مثل پوشیدن یک پیراهن و یک جفت کتونی و یک کاپشن) ، داشتن انضباط آهنین و متعهد بودن به وظایف تشکیلاتی و انجام آنها به بهترین شکل از جمله خصوصیات و ویژگیهایی بودند که اعضای مجاهدین داشتند.
در پروسه های بعدی و از زمانیکه سازمان در عراق مستقر شد (جدای از بحث شیوه های جذب نیرو که از مقطعی به بعد دستگاه فریبکاری برای جذب نیرو راه اندازی گردید که مفصلا در بخش های پیشین توضیح داده شده است) دستگاه جذب اعضای جدید نیز در مقدمه و شروع به همین روشها انجام میگرفت.
فرد عضو بگیر تلاش می کرد خیلی با علاقه و با محبت با سوژه خود برخورد کرده و عواطف او را بسوی سازمان و بطور مشخص شخص رجوی سمت و سو بدهد این ایجاد رابطه عاطفی بنحو احسن عمل می کرد و باعث می شد که فرد یک نوع احساس رضایت بهش دست بدهد.
سیستم پذیرش و نیرویی سازمان هم مثل بقیه قسمتها توسط زنان اداره می شد و حضور زنان در رأس امور اجرایی خیلی به نفع تشکیلات تمام می شد. تشکیلات سعی می کرد از عواطف آنها و رابطه هایی که آنها می توانستند با اعضای جدید بویژه مردان ایجاد کنند و به مراتب بیشتر از تاثیر گذاری مردان مسئول در تشکیلات بود استفاده کند.
از همان بدو ورود اعضای جدید،مسئولین زن همان قسمت تلاش می کردند با تک تک اعضا یک رابطه قوی عاطفی و با محبت ایجاد کنند و اجرای تمامی ضوابط را در همین ظرف دوستی و محبت پیش ببرند. آنها با حوصله به حرفهای اعضای جدید گوش می دادند. سعی می کردند تمامی مسائل صنفی و عاطفی و روحی آنها را پاسخ داده و در دستگاه فرقه یک هویت جدید به آنها بدهند .این احساس رضایتمندی در تمامی زمینه ها برای یک عضو جدید دست میداد. از ساده ترین مسائل صنفی ، درمانی گرفته تا مقولات ایدئولوژیکی و تشکیلاتی.
سازمان سعی می کرد در تمامی زمینه ها،مسائل نیروها را حل و فصل کند و در مقابل این همه خدمت و امکانات و امتیازات تنها یک چیز می خواست؛ سرسپاری بیشتر به رهبری فرقه و پیشبرد اهداف فرقه، و این آن نقطه مطلوب برای تشکیلات فرقه بود و زنان در تشیکلات بهترین وسیله برای تحقق این کار به شمار می رفتند.
دادن هدیه از جانب رهبری برای اعضای جدید و حتی اعضای قدیمی تر در مقاطعی بر تحکیم این رابطه کمک می کرد. هر سال عید و یا در سرفصل ها و مقاطع انبوهی از این نوع هدایا که اکثرا نیز از خارج تهیه می شد تحت عنوان هدیه از جانب “خواهر مریم ” به تمامی اعضا داده می شد و آنها با دریافت این هدایا خود را بیشتر پایبند تشکیلات و قوانین فرقه می دانستند و آنها در گزارشاتی احساسات و واکنش های خود را در این رابطه نوشته و به مسئولینشان می دادند.
فراهم بودن امکانات و حل و فصل مسائل مالی اعضای سازمان و از اینکه از وقتی که وارد تشکیلات می شوند همه چیز برایشان تامین می شود خود کمک زیادی به این رضایتمندی درونی اعضا می کرد..
سازمان تشکیلاتی است که دارای منابع مالی قوی ،امکانات زیاد و دارای انبوهی کادر های حرفه ای در اغلب کشورهای اروپائی، آمریکا و سایر کشورهای منطقه است. به همین دلیل یکی از مسائلی که باعث خاطر جمعی اعضای جدید در بدو ورود به تشکیلات مجاهدین می شد همین مسئله بود که اساسا مشکلی به نام مالی نخواهند داشت و تمامی مسائل آنها در تشکیلات بصورت سیستماتیک حل و فصل می شود.این یکی از عواملی بود که باعث جذب اعضای جدید به مجاهدین می شد و خود تشکیلات هم این موضوع را در رسیدگی هایی که در تمامی زمینه ها به اعضای جدید می کرد بخوبی نشان می داد.
همچنانکه استفاده از پول و امکانات در راستای تمکین اعضای”شورای ملی مقاومت” نیز از مجاهدین کارکرد داشته و به خوبی عمل می کرد.
ب – تمایل به پذیرش اتوریته و داشتن رهبری:
مجاهدین در تلاش بودند که رجوی را بعنوان یک رهبر کاریزما و کسی که نقش هدایت کننده انقلاب ایران را بعهده دارد معرفی کنند و از تمامی گروههای مخالف رژیم می خواستند تا هژمونی آنها را بپذیرند. بنابراین در رابطه با جذب اعضای جدید نیز اعضای عضو بگیر سازمان تلاش میکردند نقش باصطلاح بی همتا و هدایت کنندگی مسعود را برجسته کرده و به آن یک هویت پیامبر گونه که مظهر طهارت و پاکی است جلوه بدهند. بویژه استفاده از مذهب و باورهای مذهبی که بعنوان یک فصل مشترک در اغلب اعضای جدید و یا قدیم با رهبری مجاهدین عمل می کرد باعث می شد که این اتوریته پذیری در اعضایی که خواهان پیوستن به مجاهدین هستند عمل کند.
بنابراین در رأس نگه داشتن رجوی با تمامی القاب و ویژگیهای منحصر به فردش و با تمامی دانش و تسلط اش در مقولات سیاسی – خطی و استراتژیکی و ایدئولوژیکی باعث می شد پذیرش هژمونی او برای اعضای جدید سهل و آسان شده و باعث جذب اعضای جدید به این تشکیلات شود.
ادامه دارد.