سازمان مجاهدین خلق مدعی است که سیستم مغز شویی ندارد و افراد حق انتخاب دارند!!
این یکی از فریب کاری های رجوی هاست که بیشتر مصرف داخلی در تشکیلات رجوی دارد. آیا واقعاً افراد انتخاب می کنند که به خانواده و مادر خودشان سنگ بزنند؟!
رجوی ها صدها شیوه مغز شویی دارند. دو شیوه از صدها را که خود من تجربه کرده ام در زیر می آورم: یکی از ترفندهای رجویها در مغزشویی افراد به این صورت است که در ذهن افراد گناه ایجاد می کنند. ایجاد گناه یکی از قدیمی ترین ترفندهای رجوی برای سلطه بر افراد است. نمونه آن اشتباهات استراتژیکی رجوی است که در عملیات فروغ (مرصاد) بود که به افرادی که تکه پاره شده و هنوز ترکش ها در بدن شان بود، میگفت که شما به زنان و شوهران تان و خانواده تان فکر می کردید که شکست خوردیم. وبعد از آن انقلاب طلاق را برای سلطه بیشتر علم کرد. رجوی ها در ذهن افراد احساس گناه و بدهکار بودن ایجاد می کنند. رجوی ایده های بس احمقانه به خورد اعضا می دهد. ایده هایی که قادر به محقق ساختن آن نیستند. سپس اعضا خود را بدهکار می پندارند و احساس گناه می کنند وهمین که در ذهن گناه به وجود آمد، افراد به دام می افتند. احساس گناه راز کاسبی و بهره کشی و برده کردن افراد وسلطه رجوی ها روی اعضا است. به همین دلیل مریم رجوی همواره شعار می توان و باید را در تشکیلات تکرار می کند و در بوق می کند.
یک شیوه کار ساز دیگر در مغز شویی که از بندهای باصطلاح انقلاب ایدئولوژیکی رجوی است، سرکوب کردن فردیت افراد است. واژه فرد واژه خوبی است، به طور ساده یعنی کسی که نمی تواند تقسیم شود. کسی که فردیت منحصر بفردش سرکوب شده باشد . شقه شقه شده افراد می شود و افراد به جان او می افتند و فرد حل شده درجمع دیگر توان عصیان گری ندارد، و توسط جمع اعضا است که سرکوب می شود. فرد در تشکیلات رجوی ها همواره در هراس است که به او مارک نزنند که از ضوابط تشکیلات تخطی کرده است و در نشست های به اصطلاح ایدئولوژیک مانند عملیات جاری سوژه نشود و مورد پرخاش دیگر افراد قرار نگیرد . افراد در تشکیلات مجاهدین همدیگر را به طور قاچاقی نگاه می کنند و همواره مواظب همدیگر هستند، و کسی به کسی اعتماد ندارد. اگر هم فردی با فرد دیگر، درد دل کند مارک محفل می خورد که یکی از مرز سرخ های سازمان رجوی است. این هراس و بی اعتمادی در مغز افراد توقف ناپذیر است و لحظه به لحظه ذهن فرد را درگیر کرده و از انسانیت و عواطف و هویت واقعی خود تهی می شود. به همین دلیل رجوی سالهاست که به اعضا می گوید که اگر کسی به زن و زندگی و خانواده فکر کرد او را به جمع بسپارید تا حسابش را برسند و بعنوان سوژه بایکوت می شود. رجوی هیچ عواطفی را به جز مجیز گویی به رسمیت نمی شناسد. این یک قاعده اساسی زندگی افراد در اشرف 3 است. یکی از قواعد اساسی این است که هر چه نسبت به خودت باشی نسبت به دیگران هم همان خواهی بود. اگر خودت را دوست نداشته باشی دیگران را هم دوست نخواهی داشت. از بین بردن فردیت اعضا در تشکیلات سازمان رجوی از این قاعده پیروی می کند. همه دوست داشتن ها و عواطف بااین شیوه خشکانده شده. من در یک نشست بزرگی دراشرف 3 شاهد آن بودم که به نفری که به شدت مغزشویی بود ، چند روز قبل ازهمان نشست، خبر فوت مادرش را شنیده بود واو فوت مادر خود رابه تمسخر گرفته بود و پشت میکروفن به عنوان جوک برای جمع تعریف می کرد و جمعی هم در نشست میخندیدند وتفریح میکردند. این است بلایی که رجوی ها بر سر افراد آورده اند و مغزشان را هنگ کرده اند.
علی زمانی – تیرانا