اگر نگاهی به خبر روزنامه سونسکا داگ بلادت و تظاهرات صوری سازمان بیندازیم، حمایت از زنان معصوم و خواهران در بندمان در قرارگاه اشرف را چگونه بایستی ارزیابی کرد؟
این زنان و خواهران ما به صورتی عجیب موردبهره کشی سازمانی و استثمار قرارمیگرند. شاید باور نکنید اما من خود شاهد این محدودیت ها و فشارها بوده ام.
اگر چه شاید در بوق و کرنای سازمانی زنان شورای رهبری و زنان رها و… از آنها نام برده میشود، اما به جز تعدادی که در رأس سازمان هستند بقیه وضعیتی بسیار بد دارند و در اسارت مضاعف سازمانی قرار دارند. زنانی که زمانی به خاطر عواطف انسانی خود برای کمک به محرومان جامعه فریب نیرنگ های سازمان را خورده و اسیر این دسته پلید شده اند در بدو ورود و فشارهای ناشی از انقلاب ایدئولوژیک آنها را مجبور به ترک عواطف و فرزندان و خانواده خود می کنند. چیز ی که همیشه به عنوان مهر و محبت مادری درون این انسانهای پاک وجود دارد. البته فشارهای آن بار مکانیک پیدا می کند و از به اجبار فرستادن آنها به محیط های کاری خشن و سنگین نظیر آشپزخانه به صورت شبانه روزی و کارهای ساختمانی و بیگاری های طویل المدت و سپس انتقادهای روزانه و فشارهای روحی در نشست های عملیات جاری، عدم ارتباط با بیرون از قفس ها و حصارهای محیط خوابگاه و دیگر تمهیدات باعث دق کردن آنها و از دست دادن بنیه و پیر و فرسوده شدن آنها شده. کما اینکه نظیر بسیاری طی سالیان باعث سکته های قلبی در سن جوانی شده است. واقعیت هایی که امروزه توسط پارلمان های اروپائی و آمریکایی بر آن چشم پوشیده شده است. عمق این فجایع علیه انسانیت و محروم کردن آن انسانهای پاک از زندگی سرفرازانه و خاصه هر انسانی است. بایستی پرسید که به کدامین گناه چنین در اسارت؟