دغدغه‌های عاطفه سبدانی پیش از پخش مستند زندگی‌اش از تلویزیون سوئد

چنانکه پیش تر اعلام کردیم، امروز سوم آوریل 2024، مقرر است که مستندی از زندگی عاطفه سبدانی در برنامه SVT Story از کانال یک سوئد، پخش شود. در روزهای پیش پخش مستند عاطفه سبدانی در حساب کاربری فیس بوک خود از نگرانی ها و ترس هایش مینویسد و از کارشکنی های مجاهدین خلق در مسیری که او از سال گذشته با انتشار کتاب زندگی نامه اش و اکران مستند “کودکان کمپ اشرف” ساخته سارا معین، آغاز کرده است.

در متنی که او پنج روز پیش از پخش مستند زندگی اش در SVT، به زبان انگلیس منتشر کرد از ماهیت فرقه تمامیت خواه مجاهدین خلق و مواجه اش با مقوله آزادی بیان نوشت:
عجیب به نظر می رسد اما به هر حال باید بگویم. هیچ سلولی در بدن من نیست که آرزو کند قسمت من هفته آینده از SVT پخش شود. برعکس، پر از اضطراب هستم و نسبت به آن احساس بدی دارم.

هیچ ربطی به تولید شگفت انگیز فیلم یا نتیجه نهایی آن ندارد. فقط به این مربوط می شود که بخش زیادی از خودم را افشا میکنم در حالی که فرقه مجاهدین در کمین نشسته و به نظارت بر من ادامه می دهد.

با انتخاب آزادی بیان، حقیقت، ندای همیشگی درونی من برای عدالت، امید من برای دنیای بهتر… و بنابراین با پیروی از ارزش ها و اعتقاداتم، خود را در مقابل زرادخانه بی رحمی از سربازان پیاده و اینترنتی قرار داده‌‎ام. جنبشی سازمان یافته که آنقدر از محل نگهداری غیرقانونی خود و در نتیجه مخدوش شدن موجودیت خود می‌ترسد که اعضای خود را اسیر نگه می دارند (در کمپ اشرف) و فقط عده کمی موفق می‌شوند (مثل مادر من) به سوی آزادی بگریزند. شما حتی درباره اینکه آنها چه می‌کنند نوک کوه یخ را نمی‌بینید.

زیرا تعداد بسیار کمی از کسانی که موفق به فرار می شوند جرات دارند در مورد آنها صحبت کنند. بله حتی مادرم هم جرات نمی‌کند. او از حضور در همه از کارهای من امتناع می ورزد، در هیچ یک از مستندها یا هیچ کار دیگری که من انجام می‌دهم، حضور نمی‌یابد. با اینکه مجاهدین فرزندانش، آزادی‌اش و آن همه چیز را از او گرفتند.
و من؟
من روز به روز تجربه می کنم که مجاهدین سازمان یافته هستند و هیچ حد و حدودی ندارند.
پس چرا من با SVT کار می‌کنم؟

چون پیام من در مورد شخص من نیست. هیچ سود شخصی در این مورد وجود ندارد. برعکس. خانواده‌ام و سایر مجاهدان سابق که با آنها صحبت می کنم شاهد احساس من این روزها قبل از انتشار SVT Story هستند.
بی پرده بگویم، من احساس چرندی دارم.

اما پیامی که به من می‌رسد مربوط به من نیست و هرگز نبوده است. از من بزرگتر است و من فقط ابزاری هستم که به آن فرصت داده شده است تا یک داستان ناگفته را مدیریت و از آن بهره برداری کنم. کتاب، مستند و حالا اپیزود.

بدون توجه به احساسات شخصی‌ام، هرگز در برابر ارزش‌هایم تسلیم نمی‌شوم. در برابر جالوت.
من مادرم را نجات دادم. من سخت ترین قسمت را قبلا انجام دادم. اما بسیاری از آنها باقی ماند‌ه‌اند و صدایی برای فریاد زدن برای درخواست کمک ندارند.

منبع: صفحه فیس بوک عاطفه سبدانی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا