گفته می شود در فرقه ها اصول اهمیتی ندارند بلکه بالاترین و مهمترین چیزی که وجود دارد رهبر فرقه و خواسته ها و حرف های او می باشد. رهبران می توانند حتی دین و پندار اعضا را تغییر بدهند. در زمان شاه، وقتی تقی شهرام به رهبری سازمان رسید با مجاهدین مسلمان همین کار را کرد و با دستور او اکثر نیروهای مجاهدین به مارکسیست روی آوردند و مسلمانی را کنار گذاشتند. رجوی نیز که سلطه خود را بر مجاهدین با انقلاب طلاق محکم کرده بود اقدامات فرقه گرایانه خود را بسیار وسیع تر کرد.
فروردین سال 1370 مصادف بود با ماه مبارک رمضان و همزمان شده بود با شورش کردها و شیعیان عراقی که قصد سرنگون کردن دولت صدام را داشتند. رجوی که حیات ارباب آن زمان خود (صدام) را در خطر می دید و از آنجایی که حیات فرقه مجاهدین را به دولت صدام گره زده بود، برای جلوگیری از سرنگونی صدام دستور حمله به کردها را داد و نیروهای فرقه مجاهدین تحت عنوان عملیات مروارید به کردکشی مبادرت نمودند.
رجوی در پیامی به نیروهای مجاهدین گفت، به این دلیل که الان درگیری و جنگ در پیش داریم و باید با تمام قوا بجنگیم، نیاز نیست روزه بگیرید، قضای آن را بعداً به جا خواهیم آورد. با این دستور نیروهای مجاهدین در آن ماه رمضان روزه نگرفتند. سپس در پاییز همان سال و پس از آن که درگیری ها در عراق کاملاً فروکش کرد و حکومت صدام بطور نسبی بار دیگر بر عراق مسلط شد و نیروهای سازمان نیز در مقرهای خود مستقر شدند، رجوی در پیامی اعلام کرد که روزه قضا را به جا بیاوریم و ما هم یک ماه روزه گرفتیم.
ایرج صالحی