با سلام و تقدیم احترام
من علی زمانی به مدت بیش از ۷ ماه است که از سازمان مجاهدین خلق در آلبانی جدا شدهام. ابتدا مایلم 8 ماه مه، روز بین المللی صلیب سرخ و هلال احمر را به شما تبریک گفته و برایتان در کار نیکی که انجام می دهید آرزوی موفقیت نمایم.
علت جدایی من از سازمان مجاهدین خلق از اردوگاه این سازمان در منطقه مانز در کشور آلبانی نقض پایهترین حقوق انسانی، فقدان حداقل مناسبات دموکراتیک و آزادی بیان و حتی آزادی فکر و اندیشه برای اعضای داخل تشکیلات سازمان بود.
خیلی ناراحت کننده است که افراد داخل کمپ مجبورند در نشستهای تفتیش عقاید و سرکوب روانی حضور داشته باشند و مجبورند هرچه از ذهنشان میگذرد را روی کاغذ بنویسند و در نشست بخوانند تا به لحاظ روحی شکسته شوند.
سوء استفاده از باورهای مذهبی برای مقاصد سیاسی یکی از عملکردهای ضد بشری سازمان مجاهدین خلق است. مجبور کردن اعضا و جدا سازی جنسیتی بین زنان و مردان که به تدریج در طول سالیان اجرا شد، اینک به طور کامل اجرا میشود. در تنها پارکی که داخل اردوگاه مجاهدین خلق وجود دارد، دو روز مخصوص گردش زنان و روزهای دیگر مخصوص مردان است. همچنین روزهای رفت و آمد به تنها فروشگاهی که در آنجا موجود است بین زنان و مردان تقسیم شده است. زمانی که در عراق بودیم روزهای استفاده از پمپ بنزین هم به همین شکل بین زنان و مردان تقسیم شده بود.
جدا کردن نزدیک به 1000 کودک از خانوادههایشان در درون سازمان مجاهدین خلق در آغاز دهه ۹۰ میلادی در عراق و فرستادن آنها و متلاشی کردن نهاد خانواده یکی از عملکردهای ضد انسانی رهبری سازمان مجاهدین خلق است که ضربه روحی شدید به این کودکان و والدین آنها وارد کرد که من هنوز بعد از ۲۰ سال موفق به دیدار با پسرم نشده ام.
دیدار و ارتباط خانوادگی در اردوگاه مجاهدین خلق ممنوع میباشد. تحت تاثیر فشارهای روحی و روانی، افراد را مجبور به گزارش نویسی در مورد افکار و حتی خواب شب خود و خاطرات جنسی میکنند. افراد مجبور هستند هرچه از ذهنشان گذشته را فورا نوشته و بعد در جمعهای کوچک یا بزرگ بخوانند. تهییج افراد حاضر در جمعها برای توهین و پرخاش و اتهام زنی به افراد در سازمان مجاهدین خلق همچنان ادامه دارد.
سازمان مجاهدین خلق اعضای خود را زیر فشارهای روحی و روانی به جایی میکشاند که در مورد گذشته و خانواده و حتی فرزندان خود گزارش منفی بنویسند. فکر کردن در مورد خانواده در این سازمان جرم محسوب میشود. هیچگونه ارتباط تلفنی یا مکاتبه ای با خانواده وجود ندارد و اعضا چند ده سال است که از عزیزان خود بیخبر هستند. من به مدت ۲۰ سال از خانواده خود و از برادر و از خواهر و از مادر خود بیخبر بودم تا اینکه بعد از خروج توانستم به راحتی با خانوادهام در تماس باشم. نبود شفافیت و پاسخگویی از سوی رهبری سازمان مجاهدین خلق و اجازه ندادن به خبرنگاران و افراد بیرونی برای دیدار و گفتگو با اعضای این سازمان به شدت اجرا می شود. شکنجه جسمی و روحی اعضای ناراضی در سازمان مجاهدین خلق در آلبانی برقرار است به همین خاطر مشکلات اعصاب و روان و همچنین سکتههای قلبی و مغزی در این سازمان به شدت رواج دارد. اتهام زنی بیپایه و اساس به افراد اردوگاه و راه اندازی جنگ روانی و سرکوب شخصیتی اعضای ناراضی همچنان ادامه دارد. جذب نیرو با فریبکاریها و دادن وعدههای دروغ انجام می شود و فریب خوردگان از کشورهای مختلف در گذشته به عراق و در حال حاضر به آلبانی منتقل می شوند.
عملکرد سازمان مجاهدین خلق در آلبانی کاملاً غیر انسانی و ضد بشری است و همچنین امکان جدا شدن از سازمان بسیار سخت است. من به مدت سه سال درخواست جدا شدن از سازمان را دادم ولی هر بار با شیوههای مختلف از جدا شدن من جلوگیری کردند تا عاقبت از این سازمان به علت عملکردهای غیر دموکراتیکش مجبور به فرار شدم.
اکنون برای من مهم نیست که چه مدت از روزهای زندگیم را در سازمان مجاهدین خلق از دست داده ام. من به امید آزادی به آلبانی آمدم اما بیشتر گرفتار شدم. سازمان برایم مانند زندان شد و هیچگونه صحبتی غیر از تشکیلات نتوانستم با افراد داشته باشم. به این دلیل من خودم را موظف میدانم که با دیدن و آگاه شدن از عملکردهای غیر انسانی سازمان مجاهدین خلق بیتفاوت نباشم و از صلیب سرخ آلبانی تقاضا میکنم به وضعیت اسفبار و نقض حقوق انسانها در اردوگاه سازمان مجاهدین خلق در آلبانی رسیدگی کنند و امکان دیدار خانوادگی را برای افراد گرفتار فراهم نمایند و از دولت آلبانی بخواهند تا شیوههای غیر دموکراتیک این سازمان را متوقف نماید.
مردم ایران هرگز و هیچ وقت مشروعیتی برای این سازمان قائل نبوده و نیستند. سازمان مجاهدین خلق به خاطر اینکه روی عملکردهای ضد بشری اش سرپوش بگذارد همه عملکردهای ضد انسانی خودرا سیاسی جلوه میدهد. من به مسائل سیاسی کاری ندارم میخواهم زندگی آزادانه داشته باشم. همچنین می دانم که اعضای سازمان خواهان یک زندگی آزاد و خواهان ارتباط و تماس با خانوادههایشان هستند. زندگی من در این سازمان از بین رفت. خانوادهام متلاشی شد. هنوز هم اثرات شکنجه های روانی در من باقیست. وقتی که ما اعضای سازمان مجاهدین خلق از عراق به آلبانی منتقل شدیم فکر میکردیم که در کشور آلبانی آزادانه زندگی خواهیم کرد. اما سازمان مجاهدین خلق اقدام به ساخت اردوگاهی منزوی و دور از شهر و دور از مردم نمود و دور آن را حصار و سیم خاردار کشید و یک زندان بزرگ درست کرد و افرادی که داخل کمپ در آلبانی حضور دارند را زندانی نمود.
افراد داخل کمپ حق تردد آزادانه به شهر و بیرون از کمپ را ندارند. هیچگونه وسیله ارتباطی بین اعضای سازمان مجاهدین خلق با خانوادههایشان و با دنیای بیرون وجود ندارد. من قبل از اینکه از این سازمان جدا شوم اصلاً موبایل ندیده بودم. اعضا کلاً از خانوادههایشان بیخبر هستند و همچنین سازمان مجاهدین خلق امکان دیدار را از خانوادههای اعضا به شیوههای مختلف گرفته است.
من به عنوان یک نجات یافته از این فرقه ضد بشری، از صلیب سرخ جهانی استدعا میکنم به این امر رسیدگی کنند. انواع مغزشوییها در سازمان مجاهدین خلق برقرار است. افراد مجبورند به جلسات و نشست های سرکوب روانی که تمایلی به شرکت در آن ندارند بروند. اجبارات زیادی در سازمان وجود دارد. اعضا حق بیان هیچگونه انتقادی به عملکرد رهبری فرقه ندارند.
افراد داخل اشرف مجبور هستند با نامهای جعلی و از طریق فضای مجازی و شبکه های اجتماعی بعضی از افراد ناآگاه را در داخل کشور فریب بدهندکه اقدام به کارهای ایذایی نمایند و هر کس این کار را نکند تنبیه و ایزوله می شود و امکان حرف زدن با افراد دیگر را از او میگیرند و او را در قرنطینه نگه میدارند. من چون هیچ وقت تمایلی به این کار نشان ندادم و این کار را نکردم به مدت سه سال در اردوگاه در قرنطینه زندگی کردم و جدا از افراد مرا نگه میداشتند. این وضعیت در درون اردوگاه تا کی میخواهد ادامه داشته باشد؟
سازمان مجاهدین خلق در آلبانی هیچگونه مدرکی دال بر اینکه اعضای این سازمان از طریق کمیساریای عالی ملل متحد برای پناهندگان به آلبانی آمدند در اختیار اعضا قرار نداده و نمیدهند. سازمان مجاهدین خلق هویت انسانی و خانوادگی را از افراد داخل گرفته است. من ۲۰ سال از زندگیم را در سازمان گذراندم. ۷ سال آن در آلبانی بوده است. در این مدت من هیچ گونه تماسی با فرزندانم نداشتهام. هنوز هم به خاطر اینکه استاتوی من در آلبانی مشخص نیست امکان دیدار با فرزندانم را ندارم چون سازمان مجاهدین خلق در همان ابتدای ورود تمامی مدارک مرا از من گرفت.
زندگی طولانی در درون این سازمان به من آموخت که این سازمان بر خلاف ادعاها و شعارهایی که در مورد آزادی میدهد یک فریب بزرگ برای استثمار افراد میباشد و این سازمان کاملاً یک سازمان غیر دموکراتیک و یک تشکیلات توتالیتاریستی است. من خودم شاهد این بودم که رهبری در این سازمان نمونه بارز کیش شخصیت است. رجوی بارها گفته است که حتی خون ونفس ما هم متعلق به او است.
این نامه را برای صلیب سرخ جهانی به این منظور نوشتم که امکان دیدار خانوادگی برای خود و اعضای داخل کمپ مجاهدین خلق در آلبانی فراهم شود. البته تلاشهای خانوادهها در طی این سالها بینتیجه نبوده است ولی دولت آلبانی اجازه ورود خانوادهها به آلبانی را به جهت اینکه این سازمان در آلبانی حضور دارد نمیدهد.
علی زمانی
تیرانا آلبانی
8 ماه مه 2024