مسعود رجوی| از همکاری با ساواک تا هم‌آغوشی با صدام

دانستنی‌های تاریخ

زندگینامه

مسعود رجوی فرزند میانی یک خانواده ۵ نفره اهل مشهد است. پدرش حسین رجوی و مادرش راضیه جلالیان نام دارند. حسین رجوی کارمند رده بالای اداره ثبت اسناد بوده و زندگی مرفهی داشته است از همین رو توانسته فرزندان خود را برای ادامه تحصیل به خارج از کشور بفرستد. مسعود رجوی دو برادر دارد . برادر بزرگتر او کاظم رجوی متولد ۱۳۱۲  دانش‌آموخته رشته حقوق از فرانسه و عضو انسیتو عالی حقوق بین المللی دانشگاه ژنو است که در سال ۵۸ از طرف کریم سنجابی وزیر خارجه دولت موقت به عنوان سفیر و نماینده دائمی ایران در دفتر ژنو سازمان ملل معرفی شده است. برادر دوم او صالح (متولد ۱۳۱۴) دکترای تخصصی قلب از فرانسه دارد و هوشنگ از دانشگاه پاریس مدرک مهندسی برق و مکانیک دارد و درنهایت کوچکترین برادر یعنی احمد دکترای پزشکی از همین کشور گرفته است.

مسعود رجوی متولد ۱۳۲۷ و چهارمین فرزند خانواده رجوی در سال ۱۳۵۰ از دانشکده حقوق دانشگاه تهران موفق به اخذ لیسانس حقوق سیاسی شده است و به سبب فارغ التحصیلی زبان انگلیسی از کلاس های انجمن ایران و آمریکا در کنار تحصیلش به تدریس زبان انگلیسی نیز اشتغال داشته است.

او در دو سال آخر دبیرستان تا سال دوم دانشگاه عضو انجمن حجتیه بوده است و در زمستان ۱۳۴۶ توسط حسین احمدی روحانی (یکی از اعضای اصلی موسس سازمان مجاهدین خلق) به عضویت سازمان در می‌آید و در شاخه سیاسی و ایدئولوژیک شروع به فعالیت می‌کند. او در سال ۱۳۴۹ برای آموزش دوره‌های چریکی سازمان فتح عازم می‌شود اما با حدوث واقعه هواپیما‌ربایی به ایران بازگشته و به عنوان یکی از مسئولین آموزشی وارد کادر مرکزی سازمان می‌شود.

نگاهی گذرا به سازمان مجاهدین خلق( از شکل گیری تا ضربه ۵۰)

پیش از ورود به داستان ضربه ۵۰ نگاهی گذرا به اوضاع سازمان مجاهدین خلق در این ایام مفید است. سازمان در سال ۱۳۴۴  به اهتمام حنیف نژاد، سعید محسن و عبدی نیک بین در شرایطی پایه گذاری شد که جامعه ایران تحت تاثیر حوادث بعد از قیام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ به این نتیجه رسیده بود که اقدامات فرهنگی و به تعبیری ایدئولوژیک برای مبارزه با رژیم شاهنشاهی پاسخ‌گو نیست از همین رو ما شاهد تاسیس گروه های چریکی با خط مشی های مسلحانه در پهنه تاریخی آن سال‌ها هستیم که سازمان مجاهدین خلق یکی از آنها است.

البته در کنار حوادث بعد از قیام ۱۵ خرداد مولفه هایی چون کیش مذهبی موسسان، بسط اندیشه مارکسیستی توسط حزب توده در ایران، شکل‌گیری جنبش های چپ در سطح جهانی مانند کوبا و ویتنام، تجربه فداییان اسلام و نهضت آزادی  و در نهایت شکل گیری سازمان اطلاعات و امنیت در شکل گیری سازمان مجاهدین خلق در آن‌ سال‌ها تاثیر گذار بوده است.

بیشترین تمرکز سازمان در سال‌های آغازین و به تعبیری از زمان شکل‌گیری تا سال ۱۳۵۰ معطوف به دو مساله بوده است که مؤسسان سازمان اعتقاد داشتند فقدان این دو مؤولفه سبب بی نتیجه ماندن تجربه های سابق در مبارزه با شاه شده است. از همین رو سازمان تدوین ایدئولوژی و ایجاد یک تشکیلات منسجم و قوی را برای مبارزه مسلحانه در دستور کار قرار داد.

همزمان با افزایش تعداد کادر سازمان و انسجام یافتن تشکیلات اجرایی آن در این سالها- رهبران سازمان تلاش کردند از طریق تدوین رساله‌ها و جزواتی خوانشی علمی از دین ارائه کنند که درنهایت به خوانشی مارکسیستی از دین منتهی می‌شد. چه اینکه به عقیده رهبران سازمان میان دین وعلم نهایت هم زیستی وجود دارد و آنچه علمی است و تجربه مثبت آن است مارکسیست می‌باشد.

در سال ۱۳۵۰ که رژیم پهلوی تصمیم گرفت تا به مناسبت ۲۵۰۰ سالگی شاهنشاهی در ایران جشن هایی را برپا کند اعضای سازمان تصمیم گرفتند تا از این فرصت استفاده کنند و برای نخستین بار به حاکمیت ضربه بزنند. درحالی که نمی‌دانستند که ساواک از طریق یک توده ای به عنوان شاهمراد دلفانی در درون سازمان نفوذ کرده و درحال شناسایی اعضای رده بالای سازمان است.

با نزدیک شدن ایام برگزاری جشن ها ساواک عملیات دستگیری اعضای سازمان را آغاز کرد. اما نکته جالب ماجرا آن است که ساواک تا شهریور ماه نتوانسته بود بسیاری از رهبران را دستگیر کند که حاکی از عدم شناسایی این افراد در اوایل دستگیری ها است.

رجوی و ضربه ۱۳۵۰

در جریان ضربه ۵۰ ( دستگیری اعضای سازمان مجاهدین خلق توسط ساواک در سال ۵۰ که به اعدام اعضای اصلی و مؤسسین سازمان منتهی شد) مسعود رجوی نیز دستگیر و محاکمه شد. اما دستگیری و محاکمه او حواشی مختلفی دارد که مساله همکاری او با ساواک و حتی جاسوسی مسعود برای دولت شوروی را پر‌رنگ می‌کند.

نخست اینکه در جریان ضربه‌ی شهریور ۱۳۵۰ او در بازجویی تاریخ دستگیری خود را ۴ شهریور اعلام کرده است اما در کارت بازداشتگاه متهمین- تاریخ بازداشت وی اول مرداد یعنی حدود یک ماه قبل از ضربه‌ی شهریور ذکر شده است.

بر طبق اسناد- نصییری بیان می‌دارد که ( چون در جریان تعقیب- کمال همکاری را در معرفی اعضای جمعیت به عمل آورده و در داخل سازمان برای کشف کامل شبکه با مامورین همکاری نموده- به فرموده مبارک شاهانه-کیفر اعدام او با یک درجه تخفیف به زندان دائم با اعمال  شاقه تبدیل گردیده است. بر طبق این روایت وی مسئول ضربه شهریور سازمان قرار می‌گیرد که در واقع موجبات ایجاد چالش بزرگ و دستگیری و قتل رهبران و اعضای سازمان است.

البته عزت الله سحابی نیز در خاطرات خود اقدامات دولت شوروی را مانع اعدام رجوی معرفی کرده است.  پس از آزادی از زندان در سال ۵۷ از دوستان قدیمی شنیدم که در آن زمان سفیر ایران در شوروی بوده است در خاطرات خود آورده است که پس از ختم محاکمه مسعود رجوی از طرف رئیس دولت شوروی مرا احضار کردند و صریحاً به وسیله من به شاه پیام فوری فرستادند که مسعود رجوی نباید اعدام شود و من به تهران آمدم و این پیام را به اعلی حضرت رساندم و به دنبال همین پیام بود که مسعود رجوی مشمول عفو شاه قرار گرفت. این مساله را روزنامه نیویورک تایمز نیز منتشر کرده است.

البته در مقابل این قرائت؛ اعضای سازمان تلاش کردند تا وساطت برادر مسعود رجوی و سایر شخصیت های سیاسی اروپایی را علت تخفیف مجازات مسعود پس از صدور حکم اعدام معرفی کنند.

مسعود در زندان از ۵۰ تا ۵۷

پر اهمیت ترین حادثه سازمان در دهه ۵۰ تا پیش از وقوع انقلاب اسلامی مساله تغییر ایدئولوژی است که سبب شکل گیری انشعبات مختلفی در بدنه اعضا شد که یکی از انشعابات جریان موسوم به مجاهدین خلق ایران در برابر جریان انحرافی چپ نما به رهبری مسعود رجوی است که بعد از آزادی مسعود از زندان پهلوی در سال ۵۷ و باتوجه به ضعف یا اضمحلال سایر انشعابات توانست خود را به عنوان نماینده تفکر اصلی سازمان اولیه معرفی کند.

البته بیانات برخی از اعضای مجاهدین مانند بهمن بازرگانی حاکی از آن است که اعلام اسلامی بودن شاخه رجوی تنها یک عمل تاکتیکی بوده است تا از ریزش نیروهای سازمان جلوگیری کند  یا اینکه اعضای سازمان را پس از انشعابات برای خود حفظ کند.

مسعود پس از انقلاب تا پیش از فرار

سازمان مجاهدین خلقی که تقریبا در سال ۵۷ مجدداً پا گرفت در جهت اقداماتی بود که مسعود رجوی و موسی خیابانی در زندان ترتیب داده بودند. تعداد اعضای سازمان بعد از پیروزی انقلاب افزایش پیدا کرد چه اینکه رجوی تلاش کرد خود را ادامه دهنده منش مؤسسان سازمان نشان دهد و به شدت با مواضع سایر انشعابات مخالفت کرد. سازمان رفته رفته در راهپیمایی ها شرکت کرد و با استفاده از تصویر و پلاکاردهای مؤسسان و شهدای سازمان جایگاه ویژه‌ای برای خود در داخل کشور باز کرد. اما تحلیل غلط رجوی از واقعیت انقلاب ایران و میزان مقبولیت رهبر انقلاب در میان مردم او را به کنش هایی سوق داد که در نهایت سبب آغاز افول سازمان در داخل شد.

اموری چون جمع آوری سلاح و مهمات و مصادره اموال – حمایت از جنبش های تجزیه طلب، درخواست انحلال ارتش، شرکت نکردن در همه پرسی قانون اساسی سرآغازی بر این دست اقدامات بود که در نهایت به حذف نام مسعود رجوی از لیست نامزدهای اولین دوره ریاست جمهوری به واسطه صریح نص حکم امام خمینی مبنی بر ممنوعیت نامزدی افرادی که به همه پرسی قانون اساسی رأی نداده اند شد.

از این زمان به بعد و با مشخص شدن ضعف تاثیرگذاری سازمان در بدنه عمومی جامعه تا جایی که در انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی شکست سختی حاصل کار نمایندگان سازمان شد. مسعود رجوی تلاش کرد که با تنها روزنه امید یعنی بنی صدر که بر سر تصاحب کامل قدرت با نیروهای مذهبی پیرو خط امام در تنازع بود ارتباط بیشتری بگیرد ارتباطی که مقدمه ورود سازمان به فاز مسحانه بود. بعد از بالا گرفتن تقابل سازمان با انقلاب اسلامی در شهریور سال ۱۳۶۰ مسعود رجوی به همراه بنی صدر و با استفاده از عناصری از مجاهدین خلق که در نیروی هوایی نفوذ کرده بودند توسط یک هواپیمای بوپینگ ۷۰۷ تهران را به مقصد فرانسه ترک کرد.

مسعود در قامت رهبر یک فرقه؛ ازدواج ها و طلاق ها

بعد از خارج شدن بنی صدر و رجوی از ایران شورای مقاومت زیر نظر رییس جمهور معزول شکل گرفت که نقش دولت در تبعید را داشت ولی بعدها با جدایی بنی صدر از این شورا از هم گسیخت. نکته جالب توجه در این دوران از حیات رجوی ازدواج او با دختر ۱۸ ساله بنی صدر بعد از فوت همسر اولش است که ظاهرا بنی صدر ابتدا با آن مخالف بوده است .

یکی از علل جدایی بنی صدر از رجوی برنامه او برای همراهی با حزب بعث بود که در نهایت با اخراج رجوی از خاک فرانسه بر اثر اعمال فشار جمهوری اسلامی  به انتقال مرکزیت شورا از فرانسه به خاک عراق در سال ۱۳۶۵ منجر شد. اما پیش از عزیمت به عراق در سال ۱۳۶۳ از همسر دوم خود یعنی فیروزه که تداعی کننده خاطره انشعاب از بنی صدر بود جدا شد و با همسر مهدی ابریشم‌چی یعنی مریم قجر عضدانلو ازدواج کرد با این شعار که این دو رهبری نوین سازمان را در دست خواهند گرفت و با رهبری جدید تساوی میان زن و مرد رعایت خواهد شد.

رجوی با عزیمت به عراق و همکاری با صدام در طول جنگ تحمیلی علیه ملت ایران، رسماً به دشمن پیوست. اجرای عملیات فروغ جاویدان در مرداد 67 در حمله به خاک ایران که به مرصاد ناکامی مجاهدین خلق تبدیل شد؛ اوج خیانت رجوی و فرقه تحت امرش به ملت ایران بود.

مطالب این نوشته با استفاده از مباحث دو کتاب تبار ترور و کتاب از مجاهدین تا منافقین به رشته تحریر درآمده است.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا