گوبلز باید از رجوی می‌آموخت

نمیشد که جواب ابلهان را نداد. چند وقت پیش فرقه رجوی با وارد کردن دو زن از دور خارج که مشخص است برای آنها نوشتاری گذاشته اند بیایند در رابطه با واقعیتهای که جدا شدگان گفته اند حرفی بزنند تا کمی دل مریم را خوش بکنند که مشخص است وقتی حرفهای جدا شدگان به جای اصلی خورده بلافاصله فرقه در تلویزیون به اصطلاح آزادی که فقط موضوعات فرقه در آن نشخوار میشود .
سراسیمه به جواب دادن به جدا شدگان میشتابد که باید گفت حرفهای دو زن از کار افتاده فقط مصرف داخلی دارد و برای این که هواداران خودشان را بیشتر فریب بدهند این حرفها را زدند که در پاسخ باید بگویم .

یکم.
بحث جدا شدگان بر سر این نبود که بگویند موضوع جنگ بر سر زمین بوده این بهانه ای بود که شما دست نیروهای مالکی دادید والا بعد از گرفتن زمینهای خالی شمال اشرف مگر بعد از آن جلوتر آمدند .
چون آن زمان آمریکایی ها هم بودند یک قدم جلوتر نیامدند.
حرف اصلی این بود که با توجه به این که رهبری سازمان میدانست نفرات با دست خالی چگونه میتوانند جلوی آن نظامی ها بایستند که معلوم بود که خیلی ها کشته میشوند .

دوم.
رهبری سازمان درآن زمان مدت سه ماه بود که با موفق ربیعی و آمریکاییها و سازمان ملل در مذاکره بودید اگر میخواهید درست بگوئید باید تمام و کمال بگوئید نه این که مثال دزدی که خانه یکی را دزدیده بعد آهای دزد آهای دزد میکند که اهالی محله را فریب بدهد مگر حتی با نفرات مذاکره کننده عکس نگرفته بودید و به آن هم افتخار میکردید .

سوم .
از این شاخه به آن شاخه پریدن فقط از شما و رهبری سازمان بر می آید که با دروغهای مستمر میخواهید به هر نحو شده بگویید که نفرات جدا شده دروغ میگویند.
که واقعا دست گوبلز را در دروغ گویی بسته اید که فقط هواداران خودتان که پای سفرهای شما هستند باور میکنند .

چهارم .
این که میخواهید از هر جای یک نمونه بیاورید و بگوید که فلان دادگاه هم آن حمله را محکوم کرده این هم یک تبلیغ بیش نیست چون یک دادگاه بدوی در اسپانیا این را محکوم کرده در هیچ کجا خریداری ندارد و فقط مصرف داخلی داشت .

پنجم .
این که شما اصل موضوع را رها کرده اید و به قول معروف کفش را دیده که خرابه به بند کفش گیر داده اید که شما نمیخواهید اشکال و انتقاد خود و رهبری سازمان را بپذیرید می آیید بحث دیگری را پیش میکشید که قلب واقعیت بکنید .

ششم .
این که در خارج شریف را میفرستید که برای یک تعداد موضوع ۱۹ فروردین را باز گو بکند خوب مشخص است که یک طرفه حرف میزند آن هم شریف که در دروغگویی در سازمان هم ردیف ندارد. میبایست یکی را میفرستادید که خودش دست در کار بود. آن زمان خودش در اشرف حضور میداشت. نه این که یک فراری را که اصلا جنگ ندیده برای نشخوار کردن دروغها برود و آدمها را در خارج فر یب بدهد .

هفتم .
اگر ما جدا شدگان سازمان را نمیشناختیم هیچ گاه دهان باز نمیکردیم از قدیم گفتند تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها پس حتما حرفی است که این جدا شده ها زبان باز میکنند چون همه جدا شده ها چه آنهایی که به اسم هوادار هستند و یا آنهایی که در سکوت هستند و چه ما که سر دروغهای سازمان جرات میکنیم حرف بزنیم همه ما خوب میدانیم سازمان چگونه و با چه شیوه ای خط کارش را پیش میبرد ما حرفمان را میزنیم و پی همه چیز را به تن مالیده ایم چون حرفی بجز واقعیت نمیگویم بخاطر این است که سازمان به این بزرگی که خودش فکر میکند بزرگ است حرفی بجز دروغ و فریب کاری ندارد .

که از خود رجوی و مسئولین نقل قول میکنم که رجوی در یک نشست در سالهای ۱۳۸۰ گفت بخاطر تشکیلات به نیرو دروغ میگویم چرا که تشکیلات همه چیز است .

این است سازمان مجاهدین که چون با دروغ و دغل کارش را پیش میبرد هیچ گاه به آن هدفی که دارد دست نخواهد یافت و روز به روز عقب تر و در اعماق جاهلیت خودش غرق میشود. اگر هم کسانی هستند که برای سازمان کاری انجام میدهند فقط بخاطر پولی است که سازمان در اختیار انها میگذارد .

در انتها فقط میخواهم بگویم که هنوز از دید مردم ایران کسانی هستید که منفور شده و از بین رفته هستید .

غلامرضا شکری – تیرانا

خروج از نسخه موبایل