4 دهه تحلیل های غلط، رجوی را به اینجا کشاند

تلویزیون فرقه مجاهدین خلق بعد از خبر درگذشت رئیس جمهور ایران، پیامی از سوی رجوی که باز در آن تحلیل های کهنه شده خود را تکرار می کند، پخش نمود. که نشان می دهد این مردک اگرهم زنده باشد نتوانسته تحولات دنیای بیرون و بخصوص جامعه ایران را فهم کند. وی از سال 60 بعد از هر اتفاقی که در ایران روی داده است، بر اساس خواب و خیال های خودش شروع به تحلیل های توخالی از تحقق سرنگونی می کند! مثلا خرداد سال 60 تظاهرات بقول خودش میلیونی راه انداخت تا به زعم خودش کار حکومت را یکسره کند، وقتی نشد بعد از آن از طریق عوامل نفوذی خود دفتر حزب جمهوری و مدتی بعد دفتر ریاست جمهوری را منفجر کرد که دراین انفجارها بهشتی و رجایی و باهنر جان باختند و رجوی تحلیل کرد که حکومت بی آینده شد و کمرش شکسته و بزودی سرنگون می شود و بدنبال آن در مهر 60 با آوردن نیروهای مسلح خودش به خیابان ها مثلا می خواست کار حکومت را یکسره کند و اما نه تنها هیچکدام از تحلیل های او محقق نشد بلکه مدتی بعد خودش مجبور به فرار از ایران شد و تشکیلاتش در ایران متلاشی شد .

او بعد از رفتن به فرانسه روی حمایت های گسترده اروپایی ها از صدام در جنگ تحمیلی حساب ویژه ای باز کرده بود و تحلیل می کرد که بزودی کار حکومت ایران تمام است. برهمین اساس در سال 65 خود به همراه تعدادی از هوادارانش را به خط مقدم برعلیه ایران و در کنار صدام رساند تا به زعم خود با حمایت صدام بعد از یکسره کردن حکومت نوپای ایران، قدرت را در ایران بدست گیرد. اما در نهایت جنگ به پایان رسید و صدام هم نتوانست خواب های رجوی را عملی کند .

او بعد از اعلام فوت آیت الله خمینی برای نیروهایش تحلیل کرد و گفت جنگ قدرت در ایران بالا خواهد گرفت و درگیریهای درونی شروع خواهد شد که شما باید برای رفتن به ایران و انجام عملیات سرنگونی آماده شوید، رجوی همین تحلیل غلط خود را به خورد صدام هم داده بود تا بتواند از امکانات ارتش او استفاده کند اما وقتی خبری از تحقق چرندیات رجوی نشد، صدام هم اجازه حرکتی به نیروهای رجوی نداد. در سال 82 وقتی صدام توسط آمریکا سرنگون شد، رجوی باز تحلیل کرد که آمریکا به ایران هم حمله خواهد کرد و ما می توانیم ازاین فرصت برای تحقق سرنگونی استفاده کنیم و وارد عمل شویم که درنهایت هیچکدام ازاین تحلیل های خیالی رجوی محقق نشد و در آخر خودش مخفی شد و تمامیت فرقه اش از عراق اخراج شدند.

بعد از استقرار فرقه مجاهدین در آلبانی به مرور موج یاس و نا امیدی در بین اعضا بالا گرفت، بطوریکه تعداد زیادی توانستند از تشکیلات جدا و خود را به کشورهای اروپایی برسانند و برخی هم درآلبانی مشغول زندگی خود شوند. سرکردگان فرقه که خطر فروپاشی تشکیلات خود را احساس کردند، در ابتدا نیروها را در قلعه مانز در آلبانی محبوس کردند و بعد به زعم خود برای روحیه دادن به آنها انواع ترفند ها ازجمله آوردن برخی مقامات اروپایی و آمریکایی را به مقر مجاهدین در مانز در دستور کار قرار دادند. و با برپا کردن کنفرانس های هزینه بر بی خاصیت و توسل به کشورهای دشمن با ایران مثل رژیم صهیونیستی و همچنین با برگزار کردن نشست های مستمر مغزشویی می خواستند به نیروهای باقی مانده خود روحیه دهند و وجود فرقه را حفظ کنند.

همزمان با اتفاقاتی که بعضا درایران بوجود می آمد رهبر فرقه مجاهدین خلق را از گورش بیرون می آوردند تا برای روحیه دادن به نیروهای وامانده تحلیل های خودش را ارائه و نوید سرنگونی حکومت ایران بدهد و اما بعد از جان باختن رئیس جمهور ایران در سانحه سقوط هلی کوپتر سران فرقه به نحو مسخره ای تحلیل کهنه شده رجوی را برای روحیه دادن نیروها ارائه داده است. که باید به این مردک گم و گور شده گفت همه و حتی نیروهای خودت بوی کهنگی و پوچ بودن تحلیل هایت را حس کردند.

در پایان لازم است به سران فرقه بخصوص شخص رجوی اگر زنده باشد یادآوری کنم که شما به رغم تمامی تشبثات و تحلیل های مسخره تان برای ادامه حیات خائنانه خود تاکنون در پرتو تلاش های افشاگرایانه اعضای انجمن نجات چه در آلبانی و چه در ایران راه به جایی نبردید. و در صورت هرگونه تحولی در ایران فرقه شما هیچ جایگاهی ندارد و سرنوشت نهایی شما مدفون شدن در خاک آلبانی است.

حمید دهدار حسنی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا