خاطره خوبی نیست ولی برای فهم داستان مجبورم گذری بزنم به دورانی که کار داخله میکردم و برای منحرف کردن جوانان برای جذب کانون شورشی کار میکردم.
یادم می آید داشتیم درگروهی دورهمی با اسم و عکس مستعار با مردم درباره مشکلات نفت و بنزین و کار و فقر و…. حرف های دیکته شده را میزدیم که یک باره خانمی که رئیس کل قسمت ما بود سراسیمه وارد اتاق شد و گفت بچه ها چرا از حساب توئیتری خار مریم حمایت نمیکنید؟!! کامنت گذاری شده و خلاصه زمین دست دشمن افتاده، این شد که همه کارها را تعطیل کردند و ریختند به اتاق کامپیوتری که 25 نفر با کامپیوترهای عقب افتاده یک شرکتی که از دور خارج کرده بود دنبال متن و سرهم کردن کلمات و جملات تا از مریم قجر تعریف و تمجید کنند !! چون میانگین سطح سواد کل اتاق کار سیکل هم نبود لذا ماندند که جملات چی باشد !
چیزی جز یک دیکته که روی تابلو نوشته شد نبود و…..
بگذریم.. انجمن نجات آلبانی سوم تیر درخشید و یک گردهمایی کیفی برگزار کرد. علت کیفی بودنش در پخش بی سابقه از ده تلویزیون و بخصوص تا الان یک کانال تلویزیونی رسمی دولتی RTSH و سایرین بود و حمایت مردم که در انعکاسات شان هویدا بود، تا اینجای کار پس انجمن نجات آلبانی یک کنفرانسی بر حق که صدای مادران از داخل ایران به جامعه حقوق بشری و رسانه ای آلبانی برسد، برگزار کرد و نتیجه این شد که بلافاصله سازمان مجاهدین خلق برنتابید و شروع به گفتن اراجیف و توهین هایی ناشایست که واقعا سرتا پایشان مستحق این حرفها هستند نثار اعضای انجمن نجات کرد، چون در لحظه لحظه این کنفرانس و شکل گیری اش توسط اعضای انجمن نجات آلبانی بودم خواستم به واقعیتی گواهی و شهادت بدهم.
حرف چی بود ، هیچی جز اینکه اعضای انجمن نجات آلبانی عهد کردند تا صدای مادران داغدار از داخل کشور باشند، چرا که خودشان عمر و جوانی شان را بخاطر دسیسه ها و ترفندهای رجوی از دست داده بودند بهمین خاطرعهد کردند که هر چقدر که توان دارند قیمت بدهند و همه بار و مسئولیت کار کنفرانس را بگردن گرفته و پیش ببرند و این عهد و این کار جمعی ما، این حماسه رسانه ای را رقم زد.
اما در مقابل، سازمان ضد خانواده و ضد زندگی چکار کرد. پول کلانی خرج کرده و هواداران خارج زندان اشرفش را در کشور آلبانی بسیج کرده و به لجن پراکنی پرداخت تا شاید رسانه های آلبانیایی باز هم گول حرف ها و دروغ های گوبلز رجوی را خورده و پشیمان بشوند.
اما در بهت و حیرت بودم از اینکه این تعداد انگشت شمار مزد بگیر رجوی در آلبانی چرا باور ندارند و چرا چشمان شان را به حقیقتی تلخ بسته اند؟ دوران عوض شده و پس از سر فصل کیفی 30 خرداد سال 1402 تاریخی دگرگون شده چرا که هم دولت آلبانی به هویت واقعی مخرب این سازمان پی برده، هم اینکه مردم برایشان تره ای خرد نمیکنند از طرفی قابل درک و فهم نیست دلخوشی این انگشت شمار به چه چیز این سازمان ضد خانواده است؟ به چه چیزی امید و دل بسته اند؟
بجای این لجن پراکنی و قیمت گذاری که هرگز روی این حماسه اعضای انجمن نجات آلبانی نمیتوان قیمت گذاری کرد چرا که حاصل تلاش جانانه و عرق جبین ریختن شان بود پس به جای تکرار اراجیف رجوی کمی هم به واقعیت فکر کنند .
خلاصه اینکه کمی شرافت لازمه تا به واقعیت سازمان مجاهدین خلق به سرکردگی رجوی پی برد.
اولا رجوی اعضای خود را مجبور میکند که بر علیه پدر و مادر خودشان همچنین خواهر و برادر حرف بزنند.
دوما رجوی به اعضای پائین هرگز اجازه نمیدهد تلفن موبایل داشته باشند و با خانواده خودشان تماس داشته باشند. کجای تاریخ خوانده اید بیائید فاکت بیاورید !
سوما رجوی به اعضای سازمان اجازه نمیدهد تشکیل خانواده بدهند آیا خبر دارید !!!!!!! اجازه نمیدهد مسافرت کنند !!!!!!! اجازه نمیدهد به همین تیرانا مسافرت کنند و این فصل که فصل گشت وگذار و کنار دریاست و زیبایی های طبیعی اعضای دربند حق ندارند کنار دریا بروند ووووووو
بهتره که از خواب غلفت بیدار شده و به واقعیت ها چشم باز کنید .
حمید آتابای