طبق اخبار منتشر شده از برخی خبرگزاری ها و سایت ها در جریان هشتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در تعدادی از کشورهای اروپایی، اوباش چماق دار رجوی به ایرانیانی که در این کشورها برای دادن رای و مشارکت در آینده خود، به محل صندوق ها رفته بودند حمله کرده و آنها را بشدت مجروح کرده اند. چماق داران رجوی در چند مورد حتی روسری از سر برخی خانم های شهروند ایرانی برداشته اند. این نحوه برخورد غیر دمکراتیک و انحصار گرایانه از سوی جریانی صورت می گیرد که خود را حامی سینه چاک آزادی و حق انتخاب آزاد مردم ایران دانسته و روند انتخابات در ایران را غیر دمکراتیک و اجباری می داند.
حمله وحشیانه به شهروندان ایرانی در کشورهای آزاد اروپایی که بر حق انتخاب آزاد شهروندان صرف نظر از عقاید سیاسی آنها تاکید دارند و ایجاد اختلال در روند شرکت آنها برای دادن رای نشان می دهد که مجاهدین خلق تا کجا بعنوان یک فرقه سکت و کنترل ذهن مخرب با بدیهی ترین حقوق شهروندی در تضاد است! سازمانی که از حق انتخاب پوشش و ضرورت مبارزه با حجاب اجباری سخن می گوید چگونه است که حق انتخاب پوشش را برای یک خانم که آزادانه گذاشتن روسری را انتخاب کرده بر نمی تابد؟ و برخلاف تمامی شئونات و عرف اخلاقی با خشونت و زور در خیابان روسری از سر یک خانم که حتی شهروند جمهوری اسلامی نیست و درکشور اروپایی زندگی می کند، این حق را برای وی به رسمیت نشناخته که آزادانه نوع پوشش را خود انتخاب کند!
به چه دلیل یک شهروند ایرانی که تحت حاکمیت جمهوری اسلامی قرار ندارد و می خواهد از حق قانونی و دمکراتیک خود استفاده کند این چنین وحشیانه از سوی مجاهدین خلق مورد حمله و هجوم قرار می گیرد؟ خوشبختانه این نحوه برخورد عوامل مجاهدین خلق که از طرف رهبران شان توجیه و تشویق شده اند، ماهیت دروغین آنها را در حمایت از دمکراسی و اصل حق انتخاب آزاد در انظار شهروندان اروپایی و پلیس آن کشورها نشان داد، آنها به تجربه مشاهده کردند که مجاهدین خلق در نقطه مقابل و در ضدیت هیستریک با اصل آزادی و حقوق شهروندی هستند!
میل به انجام عمل خشونت گرایانه با بسیج و شیوه سیستماتیک استفاده از چماق داران بخوبی ماهیت این جریان واپسگرا را برای شهروندان اروپایی و بخصوص جامعه ایرانیان این کشورها روشن و افشا ساخت.
رهبران مجاهدین خلق که بدلیل عملکرد جنایتکارانه و خیانت هایشان دستشان بخوبی برای مردم در داخل ایران رو شده است و از هیچ پایگاه مردمی برخوردار نیستند و در تمامی سرفصل ها با تصمیم گیری و انتخاب درست مردم ایران تو دهنی محکمی خورده اند، اکنون نیز ماهیت آنها با این عملکردهای فناتیک برای جامعه خارج کشور مشخص شده است. رهبران مجاهدین خلق که با واقعیت های داخل ایران بکلی بیگانه هستند باید بدانند با بکارگیری و بسیج اوباش و پدیده چماق داری راه به جایی نخواهند برد. آنها نمی توانند به جهان آزاد و افکار متنوع عموم مردم بمثابه بازداشتگاه اجباری مجاهدین در آلبانی و اعضای تحت اسارت خود بنگرند. جهان ما عصر کبیر آگاهی مردمی است و فرهنگ خشونت و چماق داری به گورستان سپرده شده است.
علی اکرامی