با یک نگاه به محلی که بعد از اخراج از عراق در آن سکونت یافتیم تمام خاطراتم در جلو چشمان رژه میرفتند. بعد از چند سال به منطقهای از تیرانا رفتم که عمده افراد بعد از خروج از عراق در آنجا اسکان داده میشدند. تعداد زیادی آپارتمان در آن ایام در اختیار ما گذاشته بودند. بعد از چند دهه در اسارتگاههای رجوی در عراق احساس میکردیم دیگر گذشته تکرار نمیشود. بعد از ظهرها عمده افراد برای تفریح به قدم زدن مشغول بودند. عده ای برای ورزش میرفتند و خلاصه همه احساس میکردند که به حداقل آزادی دست پیدا کردهاند.
البته ناگفته نماند که هنگام اسکان در این محل این تعداد مرد باعث حیرت و شگفتی اهل محل شده بود. بعضی سئوال میکردند که شما ازدواج نکردید و سئوالاتی از این قبیل ولی کسی جوابی برای این سوالات نداشت. فقط گفته میشد که ما پارتیزان هستیم. خلاصه کنم، کم کم رجوی و اهل سرکوب تمام آزادیها را یکی بعد از دیگری غصب کردند و از آنجاییکه رجوی با جامعه هیچ سنخیتی نداشت و نمیخواست کسی هم با جامعه در ارتباط باشد عصرها که اعضا برای ورزش میرفتند و همراه جوانان آلبانیایی فوتبال بازی میکردند همه را از رفتن به زمین منع کردند، چونکه چند دختر آنجا میدویدند و این انقلاب بچهها را سوراخ میکرد .
تعدادی جسته و گریخته زبان یاد میگرفتند، اینکار را هم ممنوع کردند و گفتند کسی حق ندارد وارد رابطه با شهروندان شود. بعد از این موضوع گشت در زمان ورزش راه اندازی شد و به دروغ میگفتند که پای رژیم اینجا باز شده و کسی حق ندارد برای ورزش به ارتفاعات اینجا برود و یک قدم فراتر گذاشتند و درب ورودی و خروجی برای محل تعبیه کردند و سرعت گیر که با مخالفت شهروندان روبرو شدند و پلیس آمد و بساط فرقه را جمع کرد.
به همین شکل آزادیها را از همه سلب کردند و رجوی این آزادیها را برنمیتابید و دنبال زندان سازی بود.
رجوی اگر میخواست در عرض کمترین زمان همه آپارتمانهای آنجا را خریداری می کرد. ولی دنبال این بود که اعضا از اجتماع دور باشند چون شهر و زندگی مثل سم بر تشکیلات رجوی تأثیر گذار بود و در نهایت همه را به تپههای اطراف دورس کوچ داد تا همگی در جهل زندگی کنند و رجوی تبلیغ کند که دیدید من گفتم انقلاب مریم چقدر تأثیر گذار بوده! به اینها باید گفت در قرن بیست و یکم که همه از تکنولوژی استفاده میکنند در تشکیلات تو زن و مرد حق ندارند با هم صحبت کنند. کسی هنوز نمیداند چطور از تلفن استفاده کند وووووو
بله به این ترتیب اعضای فرقه بی جهت عمر خود را سالها در بیابانهای عراق تلف کردند و حالا در تپههای آلبانی به امید واهی سرنگونی و وعده رجوی به آنها که هر کدام از شما در آینده ایران شهردار و استاندار و پیک انقلاب مریم هستید و باید در نازی آباد بروید فاکت غسل و عملیات جاری جلو خلق ایران بخوانید!
علی هاجری – آلبانی