درباره کودک سربازان مجاهدین خلق که در کمپ اشرف خودکشی کردهاند، زیاد خواندهایم. اما باید بدانیم که آلان محمدی و یاسر اکبری نسب تنها نوجوانانی نبودند که نتوانستند سرکوب و خفقان در فرقه رجوی را در میان حصارهای قرارگاه اشرف در بیابانهای عراق تاب آورند. بسیاری از کودک سربازان بار سنگین تروماهای حاصل از زندگی در سیستم مجاهدین خلق را برای همه عمر به دوش میکشند. گاهی تا مدتها پس از ترک تشکیلات تحت فشارهای تبلیغاتی مجاهدین خلق هستند و همین فشارها آنها را به سوی سرنوشتهای درناکتری سوق میدهد.
در گزارش اخیر غزل گلشیری در روزنامه لوموند که بر اساس مصاحبه با سه تن از کودک سربازان پیشین مجاهدین خلق، امیر یغمایی، امین گل مریمی و محمدرضا ترابی نوشته شده است، شاهد هستیم که این سه شهروند ساکن اروپا امروز به خوبی با گذشته خویش کنار آمدهاند و شهروندان موفقی هستند. با این وجود آنها که با بسیاری از کودک سربازان پیشین فرقه رجوی در ارتباط هستند، از کودک سربازان جداشدهای میگویند که نتوانستهاند این تجربه تلخ کودکی و جوانی از دست رفته در مجاهدین خلق را به درستی از سر بگذرانند و امروز گرفتار اعتیاد به مواد یا الکل هستند.
امروز نمیدانیم که هر کدام از این نزدیک به هزار کودک دقیقا چه سرنوشتی پیدا کردهاند. اما دست کم میدانیم از کودکان سربازانی که از سوئد به عراق اعزام شدند، چند تن مانند حنیف کفایی و حنیف امامی در کمپ اشرف کشته شدند و یک تن پس از بازگشت به سوئد دست به خودکشی زد و جان خود را گرفت. در مستند کودکان کمپ اشرف ساخته سارا معین به طور ضمنی به این فرد اشاره میشود. این مستند داستان زندگی چهار تن از کودکان مجاهدین خلق که امروز ساکن کشور سوئد هستند، عاطفه سبدانی، حنیف بالی، پروین حسین نیا و امیر یغمایی را روایت میکند.
پس از پخش عمومی مستند از شبکه تلویزیوی اس وی تی سوئد، امیر یغمایی با انتشار عکسی در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس، صحنه ای از کودکان کمپ اشرف را به اشتراک میگذارد که او را نشان میدهد در گورستانی در سوئد در حالیکه بر مزار کسی نشسته است. شخصی که در آن گور خفته است و امیر ترجیح میدهد نام او فاش نشود، کودک سربازی است که پیش از این هم در میانه افشاگریهای اعضای جدا شده و کودک سربازان پیشن مجاهدین خلق در پلتفرم کلاب هاوس نام او برده شده بود. نوجوانی که با القائات داعشی وار عوامل مجاهدین از زندگی خانوادگی در سوئد جدا شد، به بیابانهای عراق قاچاق شد و نهایتا سرنوشت شومی برای او رقم خورد.
جوانی که در جنگلهای سوئد خود را حلق آویز کرد، گناهی نداشت جز اینکه پس از ترک کمپ اشرف به کمپ آمریکایی ها پیوسته بود و از آنجا در موقعیتی که پیش آمده بود به ایران رفته و سپس به سوئد بازگشته بود. او اما برچسب مزدوری و فشارهای روانی ناشی از آن را تا مدت ها پس از ترک مجاهدین خلق از سوی رسانهها و عوامل آن متحمل شد.
اگر چه امروز کودک سربازان پیشین مجاهدین خلق اندک اندک لب به سخن باز میکنند و با انتشار فیلم، مصاحبه، کتاب و نوشتن در شبکههای اجتماعی از سرگذشت عجیب و تلخ خود در فرقه رجوی میگویند، باید توجه کرد که خیل عظیمی از کودک سربازان پیشین مجاهدین خلق هستند که از بیم تحت فشار قرار گرفتن از سوی عوامل مریم رجوی، ترجیح می دهند که سکوت کنند. کما اینکه در همان جلسات کلاب هاوس که در اوایل سال 2022 برگزار شد شمار زیادی از کودک سربازان پیشین حضور داشتند و در فضای امن ایجاد شده از ترس خود از درگیر شدن با اتهامات مجاهدین خلق گفتند.
وحشت و آسیب کودکان مجاهدین خلق در پی کودکی و نوجوانیای که تماما در عدم امنیت، عدم حضور خانواده واقعی و نفرت پراکنی میان دوست و خانواده، گذشته است، گاه عواقب ناگواری دارد که اگر سازمانهای حقوق بشری وارد عمل شوند، قابل پیشگیری است. همه افرادی که از فرقه های مخرب جدا میشوند نیازمند سیستمهای حمایتی و گذراندن دوران فرقهزدایی و درمان روانشناختی هستند که متاسفانه در شرایطی که خروج از تشکیلات جز به فرار و فریب میسر نیست، احتمال باقی ماندن آسیبها بالا است.
مزدا پارسی