طناب دار صلح به گردن خود رجوی انداخته شد

روزهای پایانی تیرماه یادآور یکی از مهم ترین وقایع در تاریخ ایران است. آتش بس و پیمان صلح میان ایران و عراق بعد از سالها جنگ. 29 تیرماه سال 1360 بود که با توافق طرفین جنگ پایان یافت. در این میان افراد، گروه های سیاسی، دولت ها و طیف های مختلف تحلیل های متفاوتی ارائه می دادند و رویکردها مسعود رجوی اما در این میان قابل توجه بود!

او در تمام این سالها عنوان می کرد حکومت ایران هرگز پای صلح نخواهد آمد و اگر تن به این کار بدهد یعنی در نقطه سرنگونی قرار گرفته است. یعنی صلح طناب دار حکومت ایران خواهد بود . بعد که ایران صلح را پذیرفت و تحلیل های رجوی مثل همیشه غلط از آب درآمد، عنوان داشت اگر حکومت ایران تن به صلح داده است به خاطر عملیات های ارتش آزادیبخش خصوصا عملیات مهران بوده است و می داند که اگر صلح نکند عملیات بعدی ما فتح تهران خواهد بود!

رجوی در مورد شکست تحلیل خود پاسخگو نبود و با بهانه تراشی و اصرار بر اینکه عملیات های ارتش کاغذی او باعث صلح شده، به خودش امتیاز می داد.

امسال دستگاه تبلیغاتی مجاهدین خلق حاضر نشد به این مسئله مهم بپردازد و سعی بر این داشت تا داستان صلح ایران و شکست تحلیل رجوی به فراموشی سپرده شود. چون می دانند اگر روی این مسئله کار کنند همه از رجوی سئوال خواهند نمود دلیل شکست شما در تحلیل تان چه بوده و اینکه چرا به این مسئله پرداخته نمی شود .

چرا رجوی نمی خواهد در مورد صلح حرف بزند؟ آیا صلح طناب دار حکومت ایران بود یا طناب دار رجوی ها در عراق؟ چرا با وجود صلح هیچ اتفاقی نیفتاد؟ چرا رجوی ها هرگز در مورد صلح ایران با عراق حرفی به میان نمی آورند؟ و هزاران سئوال دیگر…

رجوی وقتی متوجه شد صلح طناب دار او می باشد، دست به عملیات از پیش شکست خورده ای زد تا شکست تحلیل صلح را بپوشاند و همانگونه که می دانیم بعد از یک هفته به سمت ایران لشکرکشی کرد و فکر می کرد می تواند چند روزه ایران را بگیرد و به قدرت برسد که باز هم با شکست مواجه شد.

رجوی با تحلیل هایش می خواست افراد را در کمپ اشرف نگه دارد و به عنوان گوشت دم توپ از آنها استفاده کند و بعد هم طلبکار آنها شد که چرا او و بانو را به تهران نبردند و این گونه از پاسخگو بودن در مورد شکست در عملیات فروغ جاویدان فرار کرد.

در طول این سالها برای ما مشخص شده هیچ کدام از تحلیل های رجوی درست در نیامده است. او برای رسیدن به قدرت حاضر است همه را فدای خودش کند. نمونه اش به کشتن دادن تعداد زیادی از نیروهایش در عملیات های شکست خورده تا به کشتن دادن اعضا برای نگهداشتن اشرفی که باید تخلیه می شد و طلبکاری رجوی از اعضا که چرا بیشتر کشته نشدند!

هادی شبانی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا