اسلام گرایی از نوع مسعود رجوی

ابتدا که سازمان مجاهدین خلق تاسیس شد رهبران سازمان سعی کردند اسلام خود را انقلابی جا بیندازند چون تازه از نهضت آزادی جدا شده و سعی می کردند خودشان را مجزا از بقیه گروههای مخالف شاه جا بزنند . اسلامی که آنان مدعی بودند در نهایت به سمت مارکسیسم حرکت کرد و این باعث انشعاب و در ادامه آن ایدئولوژی آنها، به حذف فیزیکی اعضا انجامید. اما از آنجایی که مردم ایران اعتقاد به اسلام داشتند رجوی بعد از تیرباران سران سازمان باز بر طبل اسلام خواهی خود کوبید تا بتواند از احساسات مردم برای جذب نیرو استفاده کند و حتی بعد از پیروزی انقلاب مردم ایران هم چنان شعار خود را روی جمهوری دمکراتیک اسلامی ایران بنا نهاد و اعتقاد داشت اسلام آنان در چپ مارکسیست می باشد و می تواند مشکلات مردم را حل نموده و آنان را به سمت مدینه فاضله هدایت کند .

بعد از گذشت چند ماه همه شعارهای اسلام خواهی شان دود شد و به مخالفت با رهبری انقلاب مردم ایران برخاستند و مسعود رجوی خود را شایسته انقلاب و رهبری می دانست و شروع به شانتاژ در مورد عملکرد دولت و مواضع اسلامی آن کرد. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران سازمان ابتدا با شعار رفتن به جبهه برای دفاع از کشور نیروهایش را به جنگ و جبهه فرستاد و بعدا معلوم شد کارشان فقط تهیه سلاح و انتقال آن به پشت جبهه و انبار کردن آن برای روزی که بتوانند جنگ مسلحانه را شروع کنند، بوده است. البته این حمایت چند ماهی بیشتر طول نکشید وعملا به دفاع از عراق پرداخت و ایران را عامل شروع جنگ معرفی کرد.

در مقاطع مختلف رجوی در سخنرانی های احساسی خود سعی می کرد با استفاده از کلمات قرآن مردم را فریب داده تا بتواند نیروی بیشتری جمع کند و در مقطع 30 خرداد دیگر تاب نیاورد و دست به سلاح برد! و با دشمنی با انقلابی پرداخت که هنوز ریشه های آن محکم نشده بود و از هر طرف در محاصره دشمنی غرب قرار داشت. آنها به ترور مسئولین کشوری و مردم عادی جامعه پرداختند. آیا می توان اولین درس از اسلام به اصطلاح انقلابی رجوی را کشتن و ترور مردم کوچه و بازار دانست؟! این مسئله با جنون دیوانه باری ادامه داشت تا اینکه رجوی به فرانسه گریخت و سعی کرد شامورته بازی خود را در فرانسه ادامه دهد و سال بعد یعنی در سال 61 عملا با دولت صدام که عامل شروع کننده جنگ با ایران بود قرارداد صلح امضا نمود و از آن تاریخ بود که نیروهای سازمان در نوار مرزی به همکاری نزدیک با ارتش صدام پرداختند. اوج سرسپردگی رجوی بعد از فرار رجوی از فرانسه به عراق بود که عملا نیروهای سازمان به ارتش های صدام تبدیل شد.

رجوی دست به کار کثیفی دیگری زد و مریم قجر را پس از طلاق با مهدی ابریشمچی به عقد خود در آورد. حرکتی که در اسلام اساسا محکوم است.

یکی دیگر از کارهای ضد اسلامی رجوی در سال 68 در درون سازمان انجام گرفت. به دستور رجوی تمام زنان و مردان باید از همدیگر طلاق می گرفتند و حتی افرادی که مجرد بودند در افکار خود باید زن را طلاق می دادند! دیگر بعد از این تاریخ در درون سازمان کودکی به دنیا نیامد. رجوی گفت که زنان سازمان در سیطره او می باشند. رجوی با این اقدام گامی بلند به سوی فاسد شدن برداشت و بعد هم به راه اندازی حرمسرا با نام رقص رهایی دست زد.

یکی دیگر از موارد نقض قوانین اسلامی ، نقض حقوق خانواده در سازمان مجاهدین خلق است. در اسلام احترام به خانواده و پدر و مادر تاکید زیادی شده است ولی در درون سازمان این مسئله اصلا اهمیت ندارد. ابتدا رجوی کانون گرم خانواده را نابود کرد و بعد عنوان داشت که خانواده کانون فساد است و بعد از این توجیه بود که به خانواده هایی که برای ملاقات به اشرف می آمدند توهین و فحاشی کرد.

همزمان زندانی کردن افراد منتقد و خواهان جدایی شروع شد و تعدادی به این خاطر زندانی و شکنجه و کشته شدند. نفراتی که دم از اسلام چپ مارکسیست می زدند تبدیل به شکنجه گرانی شدند که برای انجام آن جنایت هیچ ابایی نداشتند و به آن سس ایدئولوژیک می زدند .

در بعد سیاسی رجوی که مدتها شعار مبارزه با غرب و امپریالیسم می داد تبدیل به یکی از مهره های آنان شد و با توجه به جنایاتی که اسرائیل انجام می دهد سکوت کرده تا مبادا اربابان اسرائیلی اش ناراحت شوند .

تازه ما به گوشه ای از کارهای کثیف رجوی در مورد اسلام خواهی اش اشاره کردیم. اسلامی که از ابتدا رجوی برای فریبکاری شعارش را می داد دروغی بیش نبوده و نسیت. ما جداشده ها اسلام رجوی را در درون مناسباتشان تجربه کردیم. از نمازهای اجباری گرفته تا تفتیش عقیده و نشست های آنچنانی و…

و همان بهتر که این مدل اسلام در همان مقر مجاهدین در آلبانی بماند . مردم ما و خانواده های اعضای گرفتار اسلام مجاهدین را تجربه کردند و دیگر نیازی به تکرار دوباره آن ندارند و برای نفرات سازمان متاسف هستم که با توجه به شناختی که از رجوی پیدا کردند هنوز بر اسلام رجوی تاکید دارند و برای نفراتی مانند جاوید رحمان گزارشگر سابق که دم از متفاوت بودن اسلام رجوی می زند کف می زنند.

هادی شبانی