افراد اسیر در چنگال فرقه رجوی در حقیقت قربانیان او هستند – فصل دوم

عملیات فروغ جاویدان

در عملیات فروغ جاویدان، رهبری مجاهدین خلق می دانست که نتیجه این عملیات چیست اما اعضاء و کادرهایش را اغفال نمود و در یک حرکت جنون آمیز آن ها را به میدان جنگ فرستاد تا در سایه این عملیات مطامع جاه طلبانه و فرقه ای خودش را برآورده کند و در پوشش آن حاکمیت مطلق خودش را به مثابه رهبری عقیدتی و نوک پیکان تکامل تثبیت کند.

جایگاهی که مسعود و مریم قجر با خون اسیران فرقه در پی آن بودند که نشان دهند بدون هیچ مزاحمتی و دخالتی قادر هستند تقدس و سلطه خودشان را بر دیگران اعمال کرده و با سوء استفاده از اعتماد افراد و کادرها هدایت رهبری گونه خودشان را نشان دهند. در این راستا قربانی شدن انسان ها و ریختن خون آن ها در این راه، بدون اهمیت بود و بنابراین رهبری فرقه در نشست توجیهی به این اشاره می کند و می گوید: نتیجه هر چه باشد فرق نمی کند، یعنی کشتار و ریختن خون مسئله ای نیست بلکه مهم تر از آن حیات و زندگی رهبری است و حق حیات نه از آن اعضاء بلکه در قلمرو رهبری می باشد!

و با این دیدگاه مطلق فرقه ای عملیات فروغ آغاز گردید و با شکست آن و پیامدهای بعدی آن در عرصه تشکیلاتی و سیاسی سازمان ورق دیگری از جنایات رجوی ها رقم خورد که در نشست جمع بندی که به نام تنگه و توحید لقب گرفت، به وضوح سر برآورد و ذات و سرشت رهبری را نشان داد.

و در حالی که بعد از شکست عملیات اعضاء منفعل شده بودند، سرگردان و گیج و منگ بودند و شرایط متفاوتی را تجربه می‌کردند، این نشست برگزار گردید و رهبری فرقه با رمال گری و شستشوی مغزی اعضاء دلیل ناکامی های خودش و سازمان را به تمام اعضاء و نیروها حواله کرد. این شکست را شکست نظامی نمی دید و با این رمال گری آنچنان به اعضاء می توپید که حتی کوچکترین انتقاد را متوجه خودش و مریم نکرد و کیش خود پرستی اش را به خوبی نشان داد. در جایگاه رهبری آنها انتقاد و نقد جایی ندارد و تمام نکرده ها و اشکالات به نقطه دیگری حواله داده می شود و بارها و بارها مریم قجر خودش گفته بود مسعود رجوی هیچ اشتباهی نمی کند و معصوم و عاری از هرگونه لغزش می باشد و همه ویژگی های مثبت یکجا در وجود او انباشته شده و متجلی شده است.

بنابراین اشکالات و نکرده ها به اعضا نسبت داده شد و رجوی در یک چرخش 180 درجه ای در آن نشست مسئله را این طور بیان کرد: زن های شما و خانواده و بچه مانع رسیدن شما به هدف شده است. پس فتوای حرام بودن خانواده از طرف رهبری صادر گشت و تمام تشکیلات وارد پروسه طلاق شدند و عجب همان خانواده ای که در سال 1364 رمز پیروزی انگاشته می شد به ناگهان به عنوان نقطه شکست عنوان شد و رهبری فرقه جدا کردن خانواده ها را کلید زد و برای رسیدن به آن و اشاعه آن و تثبیت در فرقه از کادرهای بالایی سازمان شروع کرد تا بتواند با این سر سپردگان دستگاه، در آینده کل تشکیلات را در قبضه خودش قرار دهد.

و با این فرافکنی و استدلال های مسعود خان در نشست جمع بندی عملیات فروغ جاویدان (مرصاد) از پاسخگویی در رابطه با شکست عملیات طفره رفت. همین مسعود رجوی در سالهای گذشته ازدواج های اورژانسی ترتیب داد و با اجبار نفرات را به ازدواج ترغیب می کرد و کانون گرم خانواده را فقط در سازمان می دید و نه هیچ کجای عالم! اما اکنون بنا بر مصلحت همه این مقولات تابو، حرام و ممنوع شد و حتی نبایستی از آن پس حتی در ذهن افراد خطور کند.

بعد از شکست عملیات دروغین فروغ جاویدان و با توجه به وضع موجود و ریزش نیرو و سرخوردگی اعضا و انفعالی که رفته رفته سازمان را دربر گرفته بود، سازمان و شخص رهبری فرقه با روش های فرقه ای متفاوت در صدد جلوگیری بر آمده و با ایجاد ترس از دنیای خارج و این که افراد نمی توانند و قادر نیستند به زندگی خودشان ادامه دهند، جو و فضایی ایجاد کردند که بتوانند همراه با توسعه انقلاب ایدئولوژیک و با فریب اعضاء از اضمحلال فرقه شان جلوگیری کنند.

در این مسیر سازمان شتاب بیشتری به خرج داد و با انتخاب مریم قجر به عنوان نفر اول سازمان در سال 1368 و قرار دادن او در این جایگاه سعی و تلاش کرد نمودار و تابلوی ابعاد فرقه گرایانه را تکمیل نماید که در پوشش این مسئله اعضاء بالا را نسبت به فرمان طلاق و جدایی از خانه و خانواده تحت فشار قرار داد و در مرحله بعدی تمامی عناصر تشکیلاتی را درگیر کرد به طوری که در طول حدوداً چهار ماه اعضاء تحت فشار روحی و روانی مجبور به پذیرش شدند و با شگردهای گوناگونی که سران فرقه به خرج دادند، اعضا مجبور شدند همسر و فرزند را ترک کرده و پدر و مادر و خانواده را دشمن خطاب کنند تا به فهم و درک مقام والای رهبری به مثابه تنها راه نجات و حیات برسند.

در همان سال بر اثر همین فشارها افرادی بودند که دچار مشکل روحی گشته و دیوانه شدند و یا بر اثر همین فشارها دست به خودکشی زدند. اما هیچ مزاحمی در عراق در مسیر راه مسعود نبود و او با کمال آزادی و با دست باز توانست مراحل مغز شویی را تکمیل کرده و اعضاء و نیروها را مغلوب خود نماید.

ادامه دارد…

مراد زارعی

خروج از نسخه موبایل