به همراه پسرم موکب دار زائرین کربلا بودیم

حسین جان، پناهم باش

هر لحظه از آزادی، شیرین است. نزدیک به 10 سال از بهترین سالهای عمرم را در عراق و در اسارت سازمان گذراندم، اما هرگز نتوانستم آزادانه به زیارت عتبات عالیات در کربلا بروم. امسال توفیقی شد در قالب یکی از مواکب حسینی تبریز، به همراه پسرم و دوستان موکب، موکبی در کربلا برپا کنیم و به زوار حسینی خدمت رسانی کنیم، لطف خداوند نیز شامل حالمان شد و در جوار مرقد مطهر امام حسین (ع) ، موکب اسکان و چایی زدیم و از لحظه لحظه های حضورمان در کربلای معلی فیض بردیم، ضمن اسکان زائران، چایی گرم تبریزی ها ، تحفه ما به زوار حرم مطهر امام حسین (ع) بود، هر شب نیز زیارت ائمه صفابخش مجلسمان بود، بهترین روزهای عمرم را در آزادی کامل و بدون جو سرکوب سران فرقه در عراق در این چند روز سپری کردم، وضعیت مردم عراق خیلی بهتر از زمان صدام حسین شده بود، گرچه باز هم وضعیت بهداشت نامناسب بود.

محمدرضا مبین
محمدرضا مبین

امروز که به خاک میهن قدم گذاشتم ، لحظه شماری می کنم که ایام اربعین سال بعد کی می رسد تا دوباره خادم زوار امام حسین (ع) در کربلا باشیم، برای تک تک اسرای در بند رجوی بارها دعا کردیم و از خداوند متعال خواستم که بعد از رهایی از اسارت رجویها، این شرف و فرصت را به تک تک آنان بدهد که در آزادی کامل زائر حرم مطهر امام حسین (ع) باشند. مطمئنم که تلاش بچه های انجمن نجات و در صحنه بودن و پشت کار تک تک خانواده های دردمند، بزودی زود این مهم را محقق خواهد کرد. به امید آنروز …
حسین جان ، اربابم شدی که رو به هر کس نزنم …

محمدرضا مبین
محمدرضا مبین

محمدرضا مبین ، نجات یافته از چنگال فرقه ی قرون وسطائی رجوی ها

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا